علويون (نصيريه) در طول تاريخ با تقيه شديد میزيسته اند و از همين رو کتبشان را هماره از ديد غير همکيشانشان مخفی نگه میداشتهاند. اين تقيه و مخفیکاری از سويی باعث شده اطلاعات جامع و صحيح نسبت به آنها کم باشد؛ و از سوی ديگر بسياری از مصادر آنها در طول اين چند قرن از بين رفته است، و اکثر قريب به اتفاق آنچه که باقی مانده، نسخه کهن و قابل اعتمادی ندارد. از اين رو در مصادر برجای مانده، با اغلاط فراوان و فاحش رو به رو هستيم.
برخی از اين مصادر شهرت بيشتری دارند وبارها چاپ و منشر شدهاند، مثل الهداية الکبری تأليف حضينی (يا خصيبی).1
در ساليان اخير موسوعهای دوازه جلدی با نام سلسلة التراث العلوي به همت أبو موسی و الشيخ موسی چاپ و منتشر شده است، چاپی نازيبا، پر از غلط و اشتباه و بدخوانی نسخه و... هرچند غنيمتی است اين لنگه کفش کهنه و پاره.2
البته بسياری ديگر از اين آثار هنوز مخطوط باقی مانده است، و با توجه به اوضاع و احوال سوريه، که محل سکنای اکثر علويون است، اميدی هم نيست که اتفاق خاصی در زمينه چاپ و نشر آثار مخطوط علويون بيفتد؛ وإلی الله المشتکی.
مطالعه آثار علويون در مطالعات شيعی از چند جهت لازم و ضروری است:
1. برخی از مصادر اماميه که البته بسياری از آنها تضعيف شده اند، رد پای آنها در اين مصادر آمده است، مثل رساله مياح مدائنی3، و يا کتاب التوحيد محمد بن سنان.
2. نشان و يا تفصيل بسياری از درگيریها و ماجراهای عصر حضور ائمه (عليهم السلام) در اين مصادر آمده است. مثل درگيری فقهای اصحاب امام صادق عليه السلام (مثل زراره) با طائفه غلات (و يا به تعبير خودشان: موحده). و يا ماجرای قيام ابو الخطاب و کشته شدن او که چيز چندانی از آن در مصادر موجود به چشم نمیخورد.4
3. برخی از آنچه در کتابهای ما آمده ريشه در اين تراث دارد، يا لا اقل در کنار مصادر امامی، در اين مصادر نيز بدانها اشاره شده است، مثل: نه ربيع، و يا روايت معلی بن خنيس درباره نوروز.
طبيعتاً اگر کسی دنبال روايات صحيح السند است، جستجو و تورق آثار نصيريه برای او بی فائده است، اما چه بخواهيم و چه نخواهيم، اين مصادر بخشی از تراث طائفهای است که خودشان را به اهل بيت عليهم السلام منتسب میکنند، منتسبانی که به دلائل مختلف منحرف شدهاند و قرائتی غاليانه از امامت و منحرفانه از توحيد عرضه کردهاند، البته قرائتی که بی شباهت به مباحث عرفانی ابن عربی نيست.5
برخی از اين مصادر شهرت بيشتری دارند وبارها چاپ و منشر شدهاند، مثل الهداية الکبری تأليف حضينی (يا خصيبی).1
البته بخشی از اين کتاب که در مورد أبواب ائمه عليهم السلام است در بسياری از چاپهای اين کتاب (از جمله چاپ مؤسسة البلاغ، بيروت) به تيغ سانسور گرفتار شده است.
در ساليان اخير موسوعهای دوازه جلدی با نام سلسلة التراث العلوي به همت أبو موسی و الشيخ موسی چاپ و منتشر شده است، چاپی نازيبا، پر از غلط و اشتباه و بدخوانی نسخه و... هرچند غنيمتی است اين لنگه کفش کهنه و پاره.2
اين مجموعه حدود پانزده سال پيش، در لبنان (ديار عقل) توسط انتشارات «دار لأجل المعرفة» منتشر شده است. فهرست اجمالی اين موسوعه: جلد1 (الأکوار النورانية، المثال والصورة، إيضاح المصباح)، جلد2 (الرسالة الرستباشية، حاوی الأسرار، باطن الصلاة، البيان لأهل العقول والأذهان، الرسالة المسيحية، الرسالة النعمانية، رسالة الفتق والرتق، رسالة الأندية، رسالة الحروف)، جلد3 (رسالة الظهور والبطون، الجوهرية، وصية الجلي، الحاوي، الدلائل، الرسالة المرشدة، الرسالة المنصفة، المسائل الخاصة، مسائل بيروت، مجموع الأعياد)، جلد4 (حقائق أسرار الدين، رسالة موضحة حقائق أسرار الدين، مسائل حسن بن شعبة، مسائل ابن هارون، الاصيفر، حجة العارف، رسالة اختلاف العالمين، الرسالة الحرانية)، جلد5 (تحف العقول، التمحيص)، جلد6 (الرسالة المفضلية، الحجب والأنوار، الأنوار والحجب، الصراط، التوحيد، الاهليلجية، آداب الدين، الهفت الشريف، البدء والإعادة)، جلد7 (الهداية الکبری)، جلد8 (مجمع الأخبار، هداية المسترشد، الجوهرة الطالقانية)، جلد9 (سر العقد، الدستور، الفقه القمري، الرقعة المقدسة، الأسس، المشيخة، رسالة دخول التلاميذ، کتاب اليونان، کتاب الطاعة)، جلد10 (فرائد الفوائد، رسالة تحفة الروح والإنس، رسالة الأذکار الموصلة)، جلد11 (مجموعه مناظرات بين محمد بن نصير و اسحاق احمر و بختيار ديلمی و....)، جلد12 (مجموعه مناظرات).
البته بسياری ديگر از اين آثار هنوز مخطوط باقی مانده است، و با توجه به اوضاع و احوال سوريه، که محل سکنای اکثر علويون است، اميدی هم نيست که اتفاق خاصی در زمينه چاپ و نشر آثار مخطوط علويون بيفتد؛ وإلی الله المشتکی.
مطالعه آثار علويون در مطالعات شيعی از چند جهت لازم و ضروری است:
1. برخی از مصادر اماميه که البته بسياری از آنها تضعيف شده اند، رد پای آنها در اين مصادر آمده است، مثل رساله مياح مدائنی3
نجاشی در مورد اين رساله می گويد: «له كتاب يعرف برسالة مياح، و طريقها أضعف منها، و هو محمّد بن سنان». رجال النجاشي ، رقم: 1140.
2. نشان و يا تفصيل بسياری از درگيریها و ماجراهای عصر حضور ائمه (عليهم السلام) در اين مصادر آمده است. مثل درگيری فقهای اصحاب امام صادق عليه السلام (مثل زراره) با طائفه غلات (و يا به تعبير خودشان: موحده). و يا ماجرای قيام ابو الخطاب و کشته شدن او که چيز چندانی از آن در مصادر موجود به چشم نمیخورد.4
نجاشی در ترجمه محمّد بن عبد الله بن مهران كرخي وهنگام شمردن کتب او مینويسد: «كتاب مقتل أبي الخطاب. رجال النجاشي ، رقم: 942. با توجه به اعتبار محمّد بن عبد الله بن مهران كرخي نزد نصيريه، بعيد نيست بسياری از آنچه در مورد قيام ابو الخطاب نوشتهاند از اين کتاب باشد.
3. برخی از آنچه در کتابهای ما آمده ريشه در اين تراث دارد، يا لا اقل در کنار مصادر امامی، در اين مصادر نيز بدانها اشاره شده است، مثل: نه ربيع، و يا روايت معلی بن خنيس درباره نوروز.
طبيعتاً اگر کسی دنبال روايات صحيح السند است، جستجو و تورق آثار نصيريه برای او بی فائده است، اما چه بخواهيم و چه نخواهيم، اين مصادر بخشی از تراث طائفهای است که خودشان را به اهل بيت عليهم السلام منتسب میکنند، منتسبانی که به دلائل مختلف منحرف شدهاند و قرائتی غاليانه از امامت و منحرفانه از توحيد عرضه کردهاند، البته قرائتی که بی شباهت به مباحث عرفانی ابن عربی نيست.5
برای اين منظور مطالعه کتاب الأکوار النورانية محمّد بن نصير نميری (چاپ شده در جلد اول موسوعه) سرنخ های خوبی بدست می دهد؛ والعلم عند الله.
- البته بخشی از اين کتاب که در مورد أبواب ائمه عليهم السلام است در بسياری از چاپهای اين کتاب (از جمله چاپ مؤسسة البلاغ، بيروت) به تيغ سانسور گرفتار شده است.
- اين مجموعه حدود پانزده سال پيش، در لبنان (ديار عقل) توسط انتشارات «دار لأجل المعرفة» منتشر شده است. فهرست اجمالی اين موسوعه: جلد1 (الأکوار النورانية، المثال والصورة، إيضاح المصباح)، جلد2 (الرسالة الرستباشية، حاوی الأسرار، باطن الصلاة، البيان لأهل العقول والأذهان، الرسالة المسيحية، الرسالة النعمانية، رسالة الفتق والرتق، رسالة الأندية، رسالة الحروف)، جلد3 (رسالة الظهور والبطون، الجوهرية، وصية الجلي، الحاوي، الدلائل، الرسالة المرشدة، الرسالة المنصفة، المسائل الخاصة، مسائل بيروت، مجموع الأعياد)، جلد4 (حقائق أسرار الدين، رسالة موضحة حقائق أسرار الدين، مسائل حسن بن شعبة، مسائل ابن هارون، الاصيفر، حجة العارف، رسالة اختلاف العالمين، الرسالة الحرانية)، جلد5 (تحف العقول، التمحيص)، جلد6 (الرسالة المفضلية، الحجب والأنوار، الأنوار والحجب، الصراط، التوحيد، الاهليلجية، آداب الدين، الهفت الشريف، البدء والإعادة)، جلد7 (الهداية الکبری)، جلد8 (مجمع الأخبار، هداية المسترشد، الجوهرة الطالقانية)، جلد9 (سر العقد، الدستور، الفقه القمري، الرقعة المقدسة، الأسس، المشيخة، رسالة دخول التلاميذ، کتاب اليونان، کتاب الطاعة)، جلد10 (فرائد الفوائد، رسالة تحفة الروح والإنس، رسالة الأذکار الموصلة)، جلد11 (مجموعه مناظرات بين محمد بن نصير و اسحاق احمر و بختيار ديلمی و....)، جلد12 (مجموعه مناظرات).
- نجاشی در مورد اين رساله می گويد: «له كتاب يعرف برسالة مياح، و طريقها أضعف منها، و هو محمّد بن سنان». رجال النجاشي ، رقم: 1140.
- نجاشی در ترجمه محمّد بن عبد الله بن مهران كرخي وهنگام شمردن کتب او مینويسد: «كتاب مقتل أبي الخطاب. رجال النجاشي ، رقم: 942. با توجه به اعتبار محمّد بن عبد الله بن مهران كرخي نزد نصيريه، بعيد نيست بسياری از آنچه در مورد قيام ابو الخطاب نوشتهاند از اين کتاب باشد.
- برای اين منظور مطالعه کتاب الأکوار النورانية محمّد بن نصير نميری (چاپ شده در جلد اول موسوعه) سرنخ های خوبی بدست می دهد؛ والعلم عند الله.
چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۷:۳۴