از جمله کتب حميد بن زياد نينوائی، كتاب الفهرست است. شيخ طوسی و نجاشی في ترجمه او به اين کتاب اشاره نکردهاند. اما نجاشی در دو مورد از اين فهرست ياد کرده است: شرح حال عبيد الله بن أحمد بن نهيك و نيز عليّ بن أبي صالح. 1.
در مراجعه به فهرست شيخ طوسی میبينيم مورادی که شيخ طوسی به نقل از فهرست حميد نقل کرده است با خللهای مکرّر مواجه است، چرا که حميد (که شيخ کلينی است) از بعضی از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهما السلام تنها با يک واسطه نقل کرده است! 2
فهرست حميد به دست ما نرسيده است تا از كيفيت ترتيب مفرداتش آگاهی داشته باشيم، که آيا اين فهرست بر حسب حروف الفباست يا طبقه يا... از همين رو هر چه بگوييم به صورت احتمال است نه جزم. اما به نظر میرسد ـ والعلم عند الله سبحانه وتعالی ـ در فهرست حميد تعليق باشد3، اما شيخ طوسی در مراجعه به فهرست حميد، متفطّن تعليق نبوده است، چرا که تعليق در بسياری از مواضع خلاف ظاهر است، از اين رو اسانيد فهرست حميد را بدون توجّه به تعليق ذکر کرده است 4.
اين نمونه ها را بنگريد:
1. نجاشی در شرح حال عبد الله بن أيّوب بن راشد مینويسد:
«أخبرنا الحسين بن عبيد الله قال: حدّثنا أحمد بن جعفر قال: حدّثنا حميد قال: حدّثنا القاسم بن إسماعيل قال: حدّثنا عُبَيْس عن عبد الله». 5.
اما شيخ طوسی، طريق به کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد را چنين گزارش میکند:
«أخبرنا جماعة، عن التعلكبري، عن عليّ بن حبشي بن قوني الكاتب، عن حميد بن زياد، قال: حدّثنا القاسم بن إسماعيل، عن عبد الله بن أيّوب بن راشد. 6.
2. نمونه ديگر را در شرح حال عبد الرحمن بن أعين در رجال نجاشی بنگريد:
«أخبرنا الحسين بن عبيد الله قال: حدّثنا أحمد بن جعفر بن سفيان قال: حدّثنا حُمَيْد بن زياد قال: حدّثنا القاسم بن إسماعيل قال: حدّثنا عليّ بن النعمان عن عبد الرحمن بن أعين». 7.
اما شيخ طوسی چنين نوشته است:
«أخبرنا جماعة، عن أبي المفضّل، عن حميد، عن القاسم بن إسماعيل القرشي، عنه». 8
از اين گونه نمونه ها فراروان است، که با مقايسه رجال نجاشی و فهرست شيخ فهميده میشود.9
اين مطلب بعد و استيحاشی ندارد، بعد از آن که میبينيم شيخ در نقل از کتاب كافي نيز گاه متفطّن تعليق در اسانيد کافی نبوده است 10.
کلام صاحب معالم، در ذيل خبری که شيخ طوسی باسنادش از موسى بن القاسم از ابان بن عثمان روايت میکند، جالب توجه است. او درباره اين بی دقتی ها مینويسد:
«رعاية الطبقات تنكر رواية موسى بن القاسم هذا الخبر عن أبان بن عثمان بغير واسطة وإن وجد مثلها في عدّة طرق أخرى ، فإنّ السبب المقتضي لسقوط الوسائط في نظائره ـ كما بيّناه في مقدّمة الكتاب ـ ربما يأتي في الأسانيد المتعدّدة وخصوصاً التي يوردها الشيخ من روايات موسى بن القاسم، فإنّ التوهّم واقع فيها بكثرة وقد أشرنا إلى ذلك فيما سلف وبيّنا أيضاً في مواضع من الكتاب أنّ الواسطة المتروكة في مثله لا يكون إلا ممّن تتكرّر الرواية عنه فيستغنى بذلك عن إعادتها ويبنى التارك لها إسناد الحديث على ما قبله بحيث تشترك معه في شطر رجاله. وقد علم من حال الشيخ عدم التفطّن لهذا في أسانيد الكافي مع وضوح الأمر فيها فما ظنّك بطرق موسى بن القاسم مع بعد العهد بها واحتياج معرفة طبقات رجالها إلى مزيد استحضار». 11
البته تعليق ـ چنان که اشاره کرديم ـ خلاف ظاهر است، و شايد از همين روست که هيچ يک از محدّثين شيعه ـ به غير از کلينی در کتاب کافی 12 ـ چندان به اين شيوه اختصار سند تمايلی نشان ندادهاند.13
نک: رجال النجاشي، رقم: 615 و 675
در مراجعه به فهرست شيخ طوسی میبينيم مورادی که شيخ طوسی به نقل از فهرست حميد نقل کرده است با خللهای مکرّر مواجه است، چرا که حميد (که شيخ کلينی است) از بعضی از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهما السلام تنها با يک واسطه نقل کرده است! 2
به عنوان نمونه نک: فهرست طوسی، رقم: 39 و135 و137 و138 و140 و158 و226 و227
فهرست حميد به دست ما نرسيده است تا از كيفيت ترتيب مفرداتش آگاهی داشته باشيم، که آيا اين فهرست بر حسب حروف الفباست يا طبقه يا... از همين رو هر چه بگوييم به صورت احتمال است نه جزم. اما به نظر میرسد ـ والعلم عند الله سبحانه وتعالی ـ در فهرست حميد تعليق باشد3
إنّ التعليق في الحقيقة هو عبارة عن سقط في أوّل السند مع ملاحظة الاتّكاء على السند الذي قبله. الرواشح السماوية: 200.
البته جناب استاد سيّد جواد شبيری زنجانی نظری ديگر دارند. ايشان بر اين باورند که آنچه در اختيار شيخ طوسی بوده نه اصل فهرست حميد، بلکه فهرستی از اين فهرست بوده است. يعنی حميد بر اساس فهرستی که داشته، فهرستی مدوّن نموده، و در آن فهرست ثانويه، کتبی را که به واسطه مشايخش نقل کرده، گزارش نموده است.
در اين فهرست ثانويه، تنها اجمال طرق گزارش شده است، يعنی مثلاً در اين فهرست ثانويه آمده که حميد به واسطه قاسم بن اسماعيل (شيخ حميد)، کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد را نقل کرده است. در اينجا تنها اجمال طريق ـ يعنی اين که کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد به طريق استادش قاسم بن اسماعيل نقل شده ـ گزارش شده است، اما تفصيل طريق ـ يعنی آنچه نجاشی گزارش کرده: «حميد عن القاسم بن إسماعيل عن عُبَيْس عن عبد الله بن أيّوب بن راشد ـ گزارش نشده است.
اين فهرست ثانويه بر اساس مشايخ مرتّب شده است. به عنوان نمونه از رقم: 665 تا رقم: 689 فهرست شيخ طوسی را بنگريد.
در رقم: 665 و666 حميد از استادش محمد بن الحسين الصائغ نقل کرده است. در رقم: 667 حميد از استادش ابن سماعة نقل کرده است. در رقم: 670 و671 حميد از استادش ابن نهيک نقل کرده است. در رقم: 672 و673 حميد از استادش محمّد بن أحمد بن رجاء نقل کرده است. در رقم: 675 تا 679 حميد از استادش احمد بن ميثم نقل کرده است. در رقم: 680 و681 و 682 حميد از استادش قاسم بن اسماعيل نقل کرده است. در رقم: 683 و684 حميد از استادش لؤلؤی نقل کرده است. در رقم: 685 تا 689 حميد از استادش ابراهيم بن سليمان بن حيان نقل کرده است. در ارقام 668 و669 و674 هم حميد از اساتيد مباشرش نقل کرده است.
اين خلاصه مطلبی است که جناب استاد سيد جواد شبيری زنجانی افاده فرمودند.
اما به نظر اين کمترين خالی از تأمّل نيست، چرا که ـ علاوه بر اين که هيچ کس از فهرست نگاران، اشارهای به اين فهرست ثانويه نکرده است ـ اين ترتيب ادعائی در موارد متعددی از ابواب فهرست رعايت نشده است.
در اين فهرست ثانويه، تنها اجمال طرق گزارش شده است، يعنی مثلاً در اين فهرست ثانويه آمده که حميد به واسطه قاسم بن اسماعيل (شيخ حميد)، کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد را نقل کرده است. در اينجا تنها اجمال طريق ـ يعنی اين که کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد به طريق استادش قاسم بن اسماعيل نقل شده ـ گزارش شده است، اما تفصيل طريق ـ يعنی آنچه نجاشی گزارش کرده: «حميد عن القاسم بن إسماعيل عن عُبَيْس عن عبد الله بن أيّوب بن راشد ـ گزارش نشده است.
اين فهرست ثانويه بر اساس مشايخ مرتّب شده است. به عنوان نمونه از رقم: 665 تا رقم: 689 فهرست شيخ طوسی را بنگريد.
در رقم: 665 و666 حميد از استادش محمد بن الحسين الصائغ نقل کرده است. در رقم: 667 حميد از استادش ابن سماعة نقل کرده است. در رقم: 670 و671 حميد از استادش ابن نهيک نقل کرده است. در رقم: 672 و673 حميد از استادش محمّد بن أحمد بن رجاء نقل کرده است. در رقم: 675 تا 679 حميد از استادش احمد بن ميثم نقل کرده است. در رقم: 680 و681 و 682 حميد از استادش قاسم بن اسماعيل نقل کرده است. در رقم: 683 و684 حميد از استادش لؤلؤی نقل کرده است. در رقم: 685 تا 689 حميد از استادش ابراهيم بن سليمان بن حيان نقل کرده است. در ارقام 668 و669 و674 هم حميد از اساتيد مباشرش نقل کرده است.
اين خلاصه مطلبی است که جناب استاد سيد جواد شبيری زنجانی افاده فرمودند.
اما به نظر اين کمترين خالی از تأمّل نيست، چرا که ـ علاوه بر اين که هيچ کس از فهرست نگاران، اشارهای به اين فهرست ثانويه نکرده است ـ اين ترتيب ادعائی در موارد متعددی از ابواب فهرست رعايت نشده است.
اين نمونه ها را بنگريد:
1. نجاشی در شرح حال عبد الله بن أيّوب بن راشد مینويسد:
«أخبرنا الحسين بن عبيد الله قال: حدّثنا أحمد بن جعفر قال: حدّثنا حميد قال: حدّثنا القاسم بن إسماعيل قال: حدّثنا عُبَيْس عن عبد الله». 5
رجال النجاشي، رقم: 578
اما شيخ طوسی، طريق به کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد را چنين گزارش میکند:
«أخبرنا جماعة، عن التعلكبري، عن عليّ بن حبشي بن قوني الكاتب، عن حميد بن زياد، قال: حدّثنا القاسم بن إسماعيل، عن عبد الله بن أيّوب بن راشد. 6
الفهرست، رقم: 452
2. نمونه ديگر را در شرح حال عبد الرحمن بن أعين در رجال نجاشی بنگريد:
«أخبرنا الحسين بن عبيد الله قال: حدّثنا أحمد بن جعفر بن سفيان قال: حدّثنا حُمَيْد بن زياد قال: حدّثنا القاسم بن إسماعيل قال: حدّثنا عليّ بن النعمان عن عبد الرحمن بن أعين». 7
رجال النجاشي، رقم: 627
اما شيخ طوسی چنين نوشته است:
«أخبرنا جماعة، عن أبي المفضّل، عن حميد، عن القاسم بن إسماعيل القرشي، عنه». 8
الفهرست، الرقم: 479
از اين گونه نمونه ها فراروان است، که با مقايسه رجال نجاشی و فهرست شيخ فهميده میشود.9
برای نمونه نک: رجال النجاشي، رقم: 341؛ 342؛ 778؛ 794؛ 825؛ 1086
اين مطلب بعد و استيحاشی ندارد، بعد از آن که میبينيم شيخ در نقل از کتاب كافي نيز گاه متفطّن تعليق در اسانيد کافی نبوده است 10
برای نمونه نک: تهذيب الأحكام،ج4، ص55، ح3؛ ص181، ح5؛ ص289، ح8؛ ص313، ح14؛ ج5، ص47، ح7؛ ص94، ح118؛ ص105، ح13؛ ص119، ح63؛ ص147، ح7؛ ص149، ح14؛ ص255، ح24؛ ص391، ح14؛ ج7، ص437، ح10؛ ج8، ص15، ح24؛ ص48، ح70؛ ص230، ح64؛ ج9، ص75، ح53؛ ص232، ح1
کلام صاحب معالم، در ذيل خبری که شيخ طوسی باسنادش از موسى بن القاسم از ابان بن عثمان روايت میکند، جالب توجه است. او درباره اين بی دقتی ها مینويسد:
«رعاية الطبقات تنكر رواية موسى بن القاسم هذا الخبر عن أبان بن عثمان بغير واسطة وإن وجد مثلها في عدّة طرق أخرى ، فإنّ السبب المقتضي لسقوط الوسائط في نظائره ـ كما بيّناه في مقدّمة الكتاب ـ ربما يأتي في الأسانيد المتعدّدة وخصوصاً التي يوردها الشيخ من روايات موسى بن القاسم، فإنّ التوهّم واقع فيها بكثرة وقد أشرنا إلى ذلك فيما سلف وبيّنا أيضاً في مواضع من الكتاب أنّ الواسطة المتروكة في مثله لا يكون إلا ممّن تتكرّر الرواية عنه فيستغنى بذلك عن إعادتها ويبنى التارك لها إسناد الحديث على ما قبله بحيث تشترك معه في شطر رجاله. وقد علم من حال الشيخ عدم التفطّن لهذا في أسانيد الكافي مع وضوح الأمر فيها فما ظنّك بطرق موسى بن القاسم مع بعد العهد بها واحتياج معرفة طبقات رجالها إلى مزيد استحضار». 11
منتقى الجمان، ج 3، ص40ـ41
البته تعليق ـ چنان که اشاره کرديم ـ خلاف ظاهر است، و شايد از همين روست که هيچ يک از محدّثين شيعه ـ به غير از کلينی در کتاب کافی 12
شايد کلينی در بکارگيری تعليق، از استادش حميد بن زياد متأثّر بوده است.
در اختيار رجال کشی نيز استفاده از تعليق در موارد متعددی به چشم میخورد، هرچند هيچ کسی تا کنون بدان نپرداخته است. در اين باره میبايست يادداشتی مجزاء نوشت؛ بعون الله وحسن توفيقه.
- نک: رجال النجاشي، رقم: 615 و 675
- به عنوان نمونه نک: فهرست طوسی، رقم: 39 و135 و137 و138 و140 و158 و226 و227
- إنّ التعليق في الحقيقة هو عبارة عن سقط في أوّل السند مع ملاحظة الاتّكاء على السند الذي قبله. الرواشح السماوية: 200.
- البته جناب استاد سيّد جواد شبيری زنجانی نظری ديگر دارند. ايشان بر اين باورند که آنچه در اختيار شيخ طوسی بوده نه اصل فهرست حميد، بلکه فهرستی از اين فهرست بوده است. يعنی حميد بر اساس فهرستی که داشته، فهرستی مدوّن نموده، و در آن فهرست ثانويه، کتبی را که به واسطه مشايخش نقل کرده، گزارش نموده است.
در اين فهرست ثانويه، تنها اجمال طرق گزارش شده است، يعنی مثلاً در اين فهرست ثانويه آمده که حميد به واسطه قاسم بن اسماعيل (شيخ حميد)، کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد را نقل کرده است. در اينجا تنها اجمال طريق ـ يعنی اين که کتب عبد الله بن أيّوب بن راشد به طريق استادش قاسم بن اسماعيل نقل شده ـ گزارش شده است، اما تفصيل طريق ـ يعنی آنچه نجاشی گزارش کرده: «حميد عن القاسم بن إسماعيل عن عُبَيْس عن عبد الله بن أيّوب بن راشد ـ گزارش نشده است.
اين فهرست ثانويه بر اساس مشايخ مرتّب شده است. به عنوان نمونه از رقم: 665 تا رقم: 689 فهرست شيخ طوسی را بنگريد.
در رقم: 665 و666 حميد از استادش محمد بن الحسين الصائغ نقل کرده است. در رقم: 667 حميد از استادش ابن سماعة نقل کرده است. در رقم: 670 و671 حميد از استادش ابن نهيک نقل کرده است. در رقم: 672 و673 حميد از استادش محمّد بن أحمد بن رجاء نقل کرده است. در رقم: 675 تا 679 حميد از استادش احمد بن ميثم نقل کرده است. در رقم: 680 و681 و 682 حميد از استادش قاسم بن اسماعيل نقل کرده است. در رقم: 683 و684 حميد از استادش لؤلؤی نقل کرده است. در رقم: 685 تا 689 حميد از استادش ابراهيم بن سليمان بن حيان نقل کرده است. در ارقام 668 و669 و674 هم حميد از اساتيد مباشرش نقل کرده است.
اين خلاصه مطلبی است که جناب استاد سيد جواد شبيری زنجانی افاده فرمودند.
اما به نظر اين کمترين خالی از تأمّل نيست، چرا که ـ علاوه بر اين که هيچ کس از فهرست نگاران، اشارهای به اين فهرست ثانويه نکرده است ـ اين ترتيب ادعائی در موارد متعددی از ابواب فهرست رعايت نشده است. - رجال النجاشي، رقم: 578
- الفهرست، رقم: 452
- رجال النجاشي، رقم: 627
- الفهرست، الرقم: 479
- برای نمونه نک: رجال النجاشي، رقم: 341؛ 342؛ 778؛ 794؛ 825؛ 1086
- برای نمونه نک: تهذيب الأحكام،ج4، ص55، ح3؛ ص181، ح5؛ ص289، ح8؛ ص313، ح14؛ ج5، ص47، ح7؛ ص94، ح118؛ ص105، ح13؛ ص119، ح63؛ ص147، ح7؛ ص149، ح14؛ ص255، ح24؛ ص391، ح14؛ ج7، ص437، ح10؛ ج8، ص15، ح24؛ ص48، ح70؛ ص230، ح64؛ ج9، ص75، ح53؛ ص232، ح1
- منتقى الجمان، ج 3، ص40ـ41
- شايد کلينی در بکارگيری تعليق، از استادش حميد بن زياد متأثّر بوده است.
- در اختيار رجال کشی نيز استفاده از تعليق در موارد متعددی به چشم میخورد، هرچند هيچ کسی تا کنون بدان نپرداخته است. در اين باره میبايست يادداشتی مجزاء نوشت؛ بعون الله وحسن توفيقه.
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱:۱۲