در کتابهایی که درباره تاریخ فقه شیعه نوشته شده (که البته با اشکالات متعدّدی چه از لحاظ ساختار، چه محتوا، و چه نگاه تاریخی مواجه است) از دوره صد ساله پس از شیخ طوسی تا عهد مرحوم ابن ادریس حلی، به دوره رکود فقه شیعه و یا دوره مقلّدین شیخ طوسی یاد میشود1. این مطلب، در بسیاری از کتب تراجمی که به زندگانی این ادریس پرداختهاند نیز تکرار شده است.
اما به نظر میرسد تعبیر «تقلید» و یا «رکود» برای این دوره، از سوئی، نگاه نادرست به تاریخ فقه، و ازسوئی، کم لطفی در حقّ فقهاء و زعمای علمی شیعه در این دوران است. توضیح این که:
محمّد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی و شیخ الطائفه، پایه گذار تحوّلات شگرفی در حوزه مطالعات شیعی است. پیش از او، فقه تفریعی و فرضی، در بین شیعه جایگاهی ندارد، و از این جهت، اهل سنّت، فقه شیعه را فقهی کم توان در پاسخ به فروعات فقهی تلقی میکنند، و شیعه را به این سبب نکوهش مینمایند. اما شیخ طوسی، در پاسخ به این کنایه و تعریض ها، دست به قلم میبرد و با نگارش کتاب «المبسوط فی فقه الإمامیة» توانائی بالای فقه شیعه در مواجهه با فروعات فرضی را در مقام عمل اثبات میکند2.
یا پیش از او در حوزههای شیعی، مباحث اصولی به صورت کتابی مستقل و مفصّل و در عین حال جامع، تدوین نشده است، و این شیخ الطائفه است که با نگارش کتاب «العدّة فی أصول الفقه» حوزههای علمیه شیعه را وامدار خود میکند.
در حوزه حدیث و علوم حدیث نیز با تألیف «تهذیب الأحکام» و «الاستبصار فیما اختلف من الأخبار» روایاتی را نقل میکند که اگر این تلاش او نبود، امروزه از بسیاری از آنها اثری نبود. و....
در اینجا نمیخواهم وسعت فعّالیتهای علمی شیخ را شرح دهم و یا از آراء و اندیشههای شیخ طوسی دفاع کنم، اما این مقدّمه را نوشتم تا بگویم دوره شیخ طوسی، دورهای است با انبوه فعّالیتهای علمی، که بسیاری از آنها بی سابقه است. طبیعتاً ماندگاری این فعالیتهای نوپا و گسترده، نیازمند تلاش هائی مضاعف است، تلاش هائی که ممکن است اسم و رسمی فاخر برای مجاهدان این عرصه درپی نداشته باشد. اما اگر نبود این تلاش ها، که ما از سر کم لطفی و بی اطّلاعی، از آنها به تقلید تعبیر میکنیم، امروزه خبری از فعّالیتهای شیخ طوسی در حوزههای علمیه نبود، آن گونه که خبر چندانی از پدر شیخ صدوق و ابن ولید و بسیاری دیگر نیست.
تلاشهای صد ساله علمای این دوره، که گاه در قالب تدریس کتب شیخ طوسی، گاه در قالب شرح و توضیح اش، و گاه در قالب استنساخ و قرائت و اجازه آثار اوست، سبب ماندگاری مدرسه فکری و بسیاری از آثار ارزشمند شیخ طوسی شد، هرچند این تلاشهای مخلصانه، عملاً شهرت چندانی برای مجاهدان در پی نداشت، و امروزه از بسیاری از آنان جز نامی (آن هم فقط در ضمن یک اجازه، یا ظهر یک نسخه) باقی نمانده است.
این گونه فعّالیتهای فکری که برای ماندگاری یک نگاه و یک مدرسه فکری است، در حوزههای علمیه شیعه نمونههای فراوان دارد، مثل کارهائی که علمای حلّه در ترویج مدرسه فقهی حلّه (و در رأس آن محقّق حلّی و علامه حلّی) انجام دادند. یا تلاش هائی که علمای اخباری در ترویج اندیشههای امین استرآبادی انجام دادند، و اندیشه او را به یک مدرسه فکری تبدیل کردند. ویا نمونه مخالفش، کاری که شاگردان وحید بهبهانی (همانند میرزای قمی، شیخ جعفر کاشف الغطاء، سید مهدی بحر العلوم، سید علی طباطبائی صاحب ریاض، و...) برای مقابله با مدرسه اخباریه انجام دادند، و در عمل، مدرسه مستحکم اصولی ای در دوره متأخّر برای شیعه تأسیس کردند.
ملخّص کلام آن که در شکل گیری مدارس فکری، علاوه بر مؤسّس یا مؤسّسین اش، بایدتأیید و تلاشهای طبقات بعدی را در نظر گرفت، و این تلاشها را در حد و اندازه تقلید از مؤسّسین فرونکاهید؛ والحمد لله ربّ العالمین.
ادوار فقه و کیفیت بیان آن: 53؛ تاریخ فقه و فقها گرجی: 232 و329 ـ 330.
اما به نظر میرسد تعبیر «تقلید» و یا «رکود» برای این دوره، از سوئی، نگاه نادرست به تاریخ فقه، و ازسوئی، کم لطفی در حقّ فقهاء و زعمای علمی شیعه در این دوران است. توضیح این که:
محمّد بن حسن طوسی معروف به شیخ طوسی و شیخ الطائفه، پایه گذار تحوّلات شگرفی در حوزه مطالعات شیعی است. پیش از او، فقه تفریعی و فرضی، در بین شیعه جایگاهی ندارد، و از این جهت، اهل سنّت، فقه شیعه را فقهی کم توان در پاسخ به فروعات فقهی تلقی میکنند، و شیعه را به این سبب نکوهش مینمایند. اما شیخ طوسی، در پاسخ به این کنایه و تعریض ها، دست به قلم میبرد و با نگارش کتاب «المبسوط فی فقه الإمامیة» توانائی بالای فقه شیعه در مواجهه با فروعات فرضی را در مقام عمل اثبات میکند2
شیخ طوسی در مقدمه مبسوط نوشته: إنّی لا أزال أسمع معاشر مخالفینا من المتفقهّة والمنتسبین إلى علم الفروع یستحقرون فقه أصحابنا الإمامیة ، ویستنزرونه ، وینسبونهم إلى قلّة الفروع وقلّة المسائل ، ویقولون : إنّهم أهل حشو ومناقضة ، وإنّ من ینفی القیاس والاجتهاد لا طریق له إلى کثرة المسائل ولا التفریع على الأصول لأنّ جل ذلک وجمهوره مأخوذ من هذین الطریقین ، وهذا جهل منهم بمذاهبنا وقلّة تأمّل لأصولنا ، ولو نظروا فی أخبارنا وفقهنا لعلموا أنّ جلّ ما ذکروه من المسائل موجود فی أخبارنا ومنصوص علیه تلویحاً عن أئمّتنا الذین قولهم فی الحجّة یجری مجرى قول النبی صلى الله علیه وآله إمّا خصوصاً أو عموماً أو تصریحاً أو تلویحاً. المبسوط، ج1، ص1 ـ 2.
یا پیش از او در حوزههای شیعی، مباحث اصولی به صورت کتابی مستقل و مفصّل و در عین حال جامع، تدوین نشده است، و این شیخ الطائفه است که با نگارش کتاب «العدّة فی أصول الفقه» حوزههای علمیه شیعه را وامدار خود میکند.
در حوزه حدیث و علوم حدیث نیز با تألیف «تهذیب الأحکام» و «الاستبصار فیما اختلف من الأخبار» روایاتی را نقل میکند که اگر این تلاش او نبود، امروزه از بسیاری از آنها اثری نبود. و....
در اینجا نمیخواهم وسعت فعّالیتهای علمی شیخ را شرح دهم و یا از آراء و اندیشههای شیخ طوسی دفاع کنم، اما این مقدّمه را نوشتم تا بگویم دوره شیخ طوسی، دورهای است با انبوه فعّالیتهای علمی، که بسیاری از آنها بی سابقه است. طبیعتاً ماندگاری این فعالیتهای نوپا و گسترده، نیازمند تلاش هائی مضاعف است، تلاش هائی که ممکن است اسم و رسمی فاخر برای مجاهدان این عرصه درپی نداشته باشد. اما اگر نبود این تلاش ها، که ما از سر کم لطفی و بی اطّلاعی، از آنها به تقلید تعبیر میکنیم، امروزه خبری از فعّالیتهای شیخ طوسی در حوزههای علمیه نبود، آن گونه که خبر چندانی از پدر شیخ صدوق و ابن ولید و بسیاری دیگر نیست.
تلاشهای صد ساله علمای این دوره، که گاه در قالب تدریس کتب شیخ طوسی، گاه در قالب شرح و توضیح اش، و گاه در قالب استنساخ و قرائت و اجازه آثار اوست، سبب ماندگاری مدرسه فکری و بسیاری از آثار ارزشمند شیخ طوسی شد، هرچند این تلاشهای مخلصانه، عملاً شهرت چندانی برای مجاهدان در پی نداشت، و امروزه از بسیاری از آنان جز نامی (آن هم فقط در ضمن یک اجازه، یا ظهر یک نسخه) باقی نمانده است.
این گونه فعّالیتهای فکری که برای ماندگاری یک نگاه و یک مدرسه فکری است، در حوزههای علمیه شیعه نمونههای فراوان دارد، مثل کارهائی که علمای حلّه در ترویج مدرسه فقهی حلّه (و در رأس آن محقّق حلّی و علامه حلّی) انجام دادند. یا تلاش هائی که علمای اخباری در ترویج اندیشههای امین استرآبادی انجام دادند، و اندیشه او را به یک مدرسه فکری تبدیل کردند. ویا نمونه مخالفش، کاری که شاگردان وحید بهبهانی (همانند میرزای قمی، شیخ جعفر کاشف الغطاء، سید مهدی بحر العلوم، سید علی طباطبائی صاحب ریاض، و...) برای مقابله با مدرسه اخباریه انجام دادند، و در عمل، مدرسه مستحکم اصولی ای در دوره متأخّر برای شیعه تأسیس کردند.
ملخّص کلام آن که در شکل گیری مدارس فکری، علاوه بر مؤسّس یا مؤسّسین اش، بایدتأیید و تلاشهای طبقات بعدی را در نظر گرفت، و این تلاشها را در حد و اندازه تقلید از مؤسّسین فرونکاهید؛ والحمد لله ربّ العالمین.
- ادوار فقه و کیفیت بیان آن: 53؛ تاریخ فقه و فقها گرجی: 232 و329 ـ 330.
- شیخ طوسی در مقدمه مبسوط نوشته: إنّی لا أزال أسمع معاشر مخالفینا من المتفقهّة والمنتسبین إلى علم الفروع یستحقرون فقه أصحابنا الإمامیة ، ویستنزرونه ، وینسبونهم إلى قلّة الفروع وقلّة المسائل ، ویقولون : إنّهم أهل حشو ومناقضة ، وإنّ من ینفی القیاس والاجتهاد لا طریق له إلى کثرة المسائل ولا التفریع على الأصول لأنّ جل ذلک وجمهوره مأخوذ من هذین الطریقین ، وهذا جهل منهم بمذاهبنا وقلّة تأمّل لأصولنا ، ولو نظروا فی أخبارنا وفقهنا لعلموا أنّ جلّ ما ذکروه من المسائل موجود فی أخبارنا ومنصوص علیه تلویحاً عن أئمّتنا الذین قولهم فی الحجّة یجری مجرى قول النبی صلى الله علیه وآله إمّا خصوصاً أو عموماً أو تصریحاً أو تلویحاً. المبسوط، ج1، ص1 ـ 2.
پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۸