در يک پژوهش مطلوب، امور متعددی بايد مراعات شود که ناديده گرفتن آنها سطح کيفيت پژوهش را پايين میآورد.
کتاب وسائل الشيعه بزرگترين کتاب در زمينه روايات فقهی در حوزههای علميه شيعه است. اين کتاب نمونه ای کم نظير و چه بسا بی نظير از حديث پژوهی عالمان شيعی است، نمونه ای که حتی در حوزههای اهل سنت هم با همه عرض و طولش با آن مواجه نيستيم. با اين حال همانند همه ساختههای دست و ذهن بشری، خالی از اشکال نيست. نمونه ای از اين اشکالات، عدم مراعات الگوی واحد در موارد متعدد است، که در اينجا به دو نمونه اش اشاره میکنم.
حر عاملی در تأليف وسائل الشيعه از سبک ابتکاری خاصی پيروی کرده است. او روايات متّحد از مصادر مختلف را در کنار هم قرار میدهد، اما تنها متن يک مصدر را گزارش میکند، و با گزارش سند مصادر ديگر و تنها گفتن «مثله» در آخر آن به خواننده اعلام میکند که اين روايت با همين الفاظ در مصدر يا مصادر ديگر هم تکرار شده است.
او تعبير ديگری هم دارد، و آن «نحوه» است. کاربرد اين تعبير در جاهايی است که دو روايت از نظر حر عاملی (لا اقل در مضمون) متحدند، اما الفاظ آنها با هم اختلاف دارد. حر عاملی به بکار بردن اين تعبير به خواننده گوشزد میکند که روايتی که متنش را يکبار نوشته است، در مصدر يا مصادر ديگر هم آمده اما با الفاظ متفاوت.
فارغ از اين که چنين کاری درست است يا نه، حر عاملی در موارد متعددی، رفتار دوگانه داشته است. توضيح اين که در وسائل الشيعه، روايات تکراری فراوانی وجود دارد، يعنی از آنجا که به يک روايت در چند مسأله فقهی تمسک میشود، حر عاملی هم يک روايت را در ابواب مختلفی آورده است. اما در موارد زيادی، جايی رابطه بين دو روايت را از قبيل «مثله» میداند، اما در جايی ديگر رابطه بين اين دو روايت را «نحوه» میداند. (برای نمونه نک: ابواب العيوب و التدليس، ب 1، ح 6، و آن را مقايسه کنيد با ابواب العيوب و التدليس، ب 2، ح 5)
نمونه ديگر از اين رفتار دوگانه، نگاه ايشان به مساله اتحاد روايات است. در اغلب موراد حر عاملی اگر دو روايت از لحاظ سندی و متنی يکسان باشند، آنها را يک روايت میداند. گاه حتی برای حکم به اتحاد دو روايت به شباهت متن آنها هم بسنده میکند، که البته اين خالی از تأمل نيست. اما نمونه رفتار دوگانه ايشان در مواردی است که در يک باب، دو روايت را متحد میداند اما همين دو روايت را در بابی ديگر، به عنوان دو روايت مستقل نقل کرده است. (برای نمونه نک: أبواب لباس المصلّی، ب 7، ح 3 و 5، و مقايسه کنيد با أبواب لباس المصلّی، ب 14، ح 3)
آنچه گفتيم و نيز مؤاخذاتی که ديگران بر وسائل الشيعه داشته اند، هرگز ـ و باز تأکيد میکنم هرگز ـ به معنای ناديده گرفتن مزايای متعدد کتاب نمیشود، بلکه تلنگری است برای ما تا در مراجعه به اين موسوعه کم نظير و ارزشمند دقت بيشتری داشته باشيم.
کتاب وسائل الشيعه بزرگترين کتاب در زمينه روايات فقهی در حوزههای علميه شيعه است. اين کتاب نمونه ای کم نظير و چه بسا بی نظير از حديث پژوهی عالمان شيعی است، نمونه ای که حتی در حوزههای اهل سنت هم با همه عرض و طولش با آن مواجه نيستيم. با اين حال همانند همه ساختههای دست و ذهن بشری، خالی از اشکال نيست. نمونه ای از اين اشکالات، عدم مراعات الگوی واحد در موارد متعدد است، که در اينجا به دو نمونه اش اشاره میکنم.
حر عاملی در تأليف وسائل الشيعه از سبک ابتکاری خاصی پيروی کرده است. او روايات متّحد از مصادر مختلف را در کنار هم قرار میدهد، اما تنها متن يک مصدر را گزارش میکند، و با گزارش سند مصادر ديگر و تنها گفتن «مثله» در آخر آن به خواننده اعلام میکند که اين روايت با همين الفاظ در مصدر يا مصادر ديگر هم تکرار شده است.
او تعبير ديگری هم دارد، و آن «نحوه» است. کاربرد اين تعبير در جاهايی است که دو روايت از نظر حر عاملی (لا اقل در مضمون) متحدند، اما الفاظ آنها با هم اختلاف دارد. حر عاملی به بکار بردن اين تعبير به خواننده گوشزد میکند که روايتی که متنش را يکبار نوشته است، در مصدر يا مصادر ديگر هم آمده اما با الفاظ متفاوت.
فارغ از اين که چنين کاری درست است يا نه، حر عاملی در موارد متعددی، رفتار دوگانه داشته است. توضيح اين که در وسائل الشيعه، روايات تکراری فراوانی وجود دارد، يعنی از آنجا که به يک روايت در چند مسأله فقهی تمسک میشود، حر عاملی هم يک روايت را در ابواب مختلفی آورده است. اما در موارد زيادی، جايی رابطه بين دو روايت را از قبيل «مثله» میداند، اما در جايی ديگر رابطه بين اين دو روايت را «نحوه» میداند. (برای نمونه نک: ابواب العيوب و التدليس، ب 1، ح 6، و آن را مقايسه کنيد با ابواب العيوب و التدليس، ب 2، ح 5)
نمونه ديگر از اين رفتار دوگانه، نگاه ايشان به مساله اتحاد روايات است. در اغلب موراد حر عاملی اگر دو روايت از لحاظ سندی و متنی يکسان باشند، آنها را يک روايت میداند. گاه حتی برای حکم به اتحاد دو روايت به شباهت متن آنها هم بسنده میکند، که البته اين خالی از تأمل نيست. اما نمونه رفتار دوگانه ايشان در مواردی است که در يک باب، دو روايت را متحد میداند اما همين دو روايت را در بابی ديگر، به عنوان دو روايت مستقل نقل کرده است. (برای نمونه نک: أبواب لباس المصلّی، ب 7، ح 3 و 5، و مقايسه کنيد با أبواب لباس المصلّی، ب 14، ح 3)
آنچه گفتيم و نيز مؤاخذاتی که ديگران بر وسائل الشيعه داشته اند، هرگز ـ و باز تأکيد میکنم هرگز ـ به معنای ناديده گرفتن مزايای متعدد کتاب نمیشود، بلکه تلنگری است برای ما تا در مراجعه به اين موسوعه کم نظير و ارزشمند دقت بيشتری داشته باشيم.
جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۴۹