از مهمترين مباحث در علم رجال، بحث تمييز مشترک است. مثلا اين که ابان در فلان سند ابان بن عثمان است يا ابان بن تغلب. و ناگفته پيداست که اين امر در اعتبار سنجی بسياری از روايات مؤثر است.
اين مسأله از ديرباز مورد توجّه محدثان و مؤلفين کتب حديثی بوده است، و از اين رو در کتابهای حديثی شان گاه اين اسماء روايان مشترک را به گونه ای مشخص کرده اند. مثلا اگر در سندی اسم ابان آمده با افزودن «بن تغلب» آن را مشخص کرده اند. البته اين راهنماییها گاه با ترديد همراه است. مثلا در روايتی آمده: «الحسين بن سعيد عن فضالة بن أيوب عن معاوية بن عمار أو بن وهب» (الكافي، ج 3، ص 274، ح 4). که به نظر میرسد حسين بن سعيد که اين روايت را در کتابش به واسطه کتاب فضاله بن أيوب نقل کرده، در اين که معاويه در کتاب فضاله کيست دچار ترديد شده است و با «أو ابن وهب» اين ترديدش را ابراز کرده است.
اما در موارد متعددی، اين راهنمائیها غلط از آب درمی آيد. مثلا در ابتدای اسانيد متعددی از کافی «محمد بن الحسن» آمده است، و بحثهای طولانی ای در اين که اين «محمد بن الحسن» کيست بين عالمان شيعی وجود دارد. در نمونه ای، مرحوم شيخ طوسی، روايتی را از کافی که در سند آن «محمد بن الحسن» قرار دارد نقل کرده و به اشتباه به آن «الصفار» را افزوده است. (تهذيب الأحكام، ج 2، ص 8، ح 14)
نمونه ديگر از اين اشتباه در تعيين اسماء مشترک را در روايت معروف مسأله آب کر (سألت أبا عبد الله عن الماء الذي لا ينجسه شيء؟ قال: كرّ. قلت: و ما الكر؟ قال: ثلاثة أشبار في ثلاثة أشبار) میبينيم. در کتاب کافی سند اين روايت چنين گزارش شده: «البرقي عن ابن سنان عن إسماعيل بن جابر» (الكافي، ج 3، ص 3، ح7).
شيخ طوسی در موضعی اين سند را چنين نقل کرده است: «محمد بن خالد عن محمد بن سنان عن إسماعيل بن جابر». (تهذيب الأحكام، ج 1، ص 38، ح40)
اما در موضعی ديگر اين سند را چنين نقل کرده است: «البرقي عن عبد الله بن سنان عن إسماعيل بن جابر« (تهذيب الأحكام، ج 1 ، ص42، ح54؛ الاستبصار، ج 1، ص 10 ، ح2). که مسلما تفسير ابن سنان به عبد الله بن سنان اشتباه است، اشتباهی که ظاهراً از طرف محمد بن احمد بن يحيی اشعری صاحب نوادر احکمه است.
با اين توضيح میتوان دليل اشتباه در اسانيد متعددی را توضيح داد، مثل: «ابن أبي عمير عن أبان بن تغلب» (الكافي، ج 4 ، ص 140، ح9) يا «عبد الله بن بكير عن السكوني» (تهذيب الأحكام، ج 1 ، ص 185، ح8) و دهها نمونه ديگر.
گناه اين اشتباهات را نمیتوان با قطع به گردن مؤلفين اين کتب انداخت، که چه بسا به خاطر کم دانشی و بی مبالاتی نسخه پردازان باشد و يا حواشی طلاب نوآموزی باشد که بعدها وارد متن شده است، که نمونه هايی از اين دست (چه در متن احاديث و چه سند آنها) زياد است (مرحوم شوتری در الأخبار الدخيله به تفصيل به اين پرداخته است).
اين مسأله از ديرباز مورد توجّه محدثان و مؤلفين کتب حديثی بوده است، و از اين رو در کتابهای حديثی شان گاه اين اسماء روايان مشترک را به گونه ای مشخص کرده اند. مثلا اگر در سندی اسم ابان آمده با افزودن «بن تغلب» آن را مشخص کرده اند. البته اين راهنماییها گاه با ترديد همراه است. مثلا در روايتی آمده: «الحسين بن سعيد عن فضالة بن أيوب عن معاوية بن عمار أو بن وهب» (الكافي، ج 3، ص 274، ح 4). که به نظر میرسد حسين بن سعيد که اين روايت را در کتابش به واسطه کتاب فضاله بن أيوب نقل کرده، در اين که معاويه در کتاب فضاله کيست دچار ترديد شده است و با «أو ابن وهب» اين ترديدش را ابراز کرده است.
اما در موارد متعددی، اين راهنمائیها غلط از آب درمی آيد. مثلا در ابتدای اسانيد متعددی از کافی «محمد بن الحسن» آمده است، و بحثهای طولانی ای در اين که اين «محمد بن الحسن» کيست بين عالمان شيعی وجود دارد. در نمونه ای، مرحوم شيخ طوسی، روايتی را از کافی که در سند آن «محمد بن الحسن» قرار دارد نقل کرده و به اشتباه به آن «الصفار» را افزوده است. (تهذيب الأحكام، ج 2، ص 8، ح 14)
نمونه ديگر از اين اشتباه در تعيين اسماء مشترک را در روايت معروف مسأله آب کر (سألت أبا عبد الله عن الماء الذي لا ينجسه شيء؟ قال: كرّ. قلت: و ما الكر؟ قال: ثلاثة أشبار في ثلاثة أشبار) میبينيم. در کتاب کافی سند اين روايت چنين گزارش شده: «البرقي عن ابن سنان عن إسماعيل بن جابر» (الكافي، ج 3، ص 3، ح7).
شيخ طوسی در موضعی اين سند را چنين نقل کرده است: «محمد بن خالد عن محمد بن سنان عن إسماعيل بن جابر». (تهذيب الأحكام، ج 1، ص 38، ح40)
اما در موضعی ديگر اين سند را چنين نقل کرده است: «البرقي عن عبد الله بن سنان عن إسماعيل بن جابر« (تهذيب الأحكام، ج 1 ، ص42، ح54؛ الاستبصار، ج 1، ص 10 ، ح2). که مسلما تفسير ابن سنان به عبد الله بن سنان اشتباه است، اشتباهی که ظاهراً از طرف محمد بن احمد بن يحيی اشعری صاحب نوادر احکمه است.
با اين توضيح میتوان دليل اشتباه در اسانيد متعددی را توضيح داد، مثل: «ابن أبي عمير عن أبان بن تغلب» (الكافي، ج 4 ، ص 140، ح9) يا «عبد الله بن بكير عن السكوني» (تهذيب الأحكام، ج 1 ، ص 185، ح8) و دهها نمونه ديگر.
گناه اين اشتباهات را نمیتوان با قطع به گردن مؤلفين اين کتب انداخت، که چه بسا به خاطر کم دانشی و بی مبالاتی نسخه پردازان باشد و يا حواشی طلاب نوآموزی باشد که بعدها وارد متن شده است، که نمونه هايی از اين دست (چه در متن احاديث و چه سند آنها) زياد است (مرحوم شوتری در الأخبار الدخيله به تفصيل به اين پرداخته است).
جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۴:۵۳