مدتی است با کتاب فصل الخطاب محدّث نوری کلنجار می‌روم، و به مناسبت، يادداشتهايی درباره آن می‌نويسم. بخشی از اين يادداشتها مرتبط با سياری و کتاب اوست، که درصددم به مرور آن را در اين صفحه منتشر نمايم؛ بعون الله الملک الوهّاب.
ألف. اعتبار روايات سياری
أحمد بن محمّد بن سيار معروف به سياری در پنج کتاب اصلی رجال شيعه، و با اتفاق بغدادی‌ها (ابن نوح1
تقرير ابن نوح نسبت به استثنای سياری از رجال نوادر الحکمة، دليل تضعيف او از نگاه ابن نوح است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939. در مورد اين استثناء و دلالتش بر ضعف به تفصيل در کتاب دراسات في مباني علم الرجال سخن گفته‌ام.
، ابن غضائری2
رجال ابن الغضائري، ص 40، رقم: 11، «ضعيف متهالك غال منحرف».
، نجاشی3
رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192، «ضعيف الحديث فاسد المذهب».
و شيخ طوسی4
الفهرست، ص 57، الرقم: 70، «ضعيف الحديث فاسد المذهب مجفو الرواية كثير المراسيل».
) و قمی‌ها (ابن وليد5
ابن وليد روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939.
وشيخ صدوق6
شيخ صدوق روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: الفهرست، ص 410، رقم: 623.
) تضعيف شده است.
با اين حال محدّث نوری تلاش کرده است با ذکر وجوهی، او را توثيق کند:
1. کثرت روايت عيّاشی از او7
فصل الخطاب، ص 586.
: مقدّمتاً بايد بگويم کثرت روايت اجلّاء از يک راوی، نشانگر اعتماد به اوست. اين قاعده في الجملة مورد پذيرش بسياری قرار گرفته است، اما به نظرم در مورد عياشی و کثرت روايات او از سياری قابل پذيرش نيست، چرا که عياشی (عليرغم جلالتش8
الفهرست، ص 396، رقم: 605، «جليل القدر واسع الأخبار بصير بالرواية مطّلع عليها».
) نه تنها التزامی از او در نقل از ثقات نمی‌بينيم، بلکه نجاشی به خلاف اين امر تصريح کرده است9
رجال النجاشي، ص 350، رقم: 944، «كان يروي عن الضعفاء كثيراً».
.
2. وجه تضعيف سياری، اتّهام غلو اوست، وروايات کتاب قراءات او خالی از مضامين غاليانه است10
فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
.
نمی دانم منظور محدث نوری از مضامين غاليانه چيست، اما چنانکه بسياری از اعلام (مثل عبد الجليل رازی در النقض) گفته‌اند باور به تحريف قرآن از باورهايی است که غاليان بدان شناخته می‌شوند.
3. کثرت روايات او خصوصا در کافی11
خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 112.

بسياری از رجاليون، کثرت روايت را نشانی از وثاقت راوی دانسته‌اند. اما به نظر می‌رسد هر کثرت روايتی، نشانگر وثاقت راوی نباشد، بلکه کثرتی که همراه با پذيرش روايات باشد، آن هم در احکام الزامی (و نه مستحبات و مکروهات و روايات تاريخی که رويکرد به آنها با تسامح است) نشانگر وثاقت است، و با يک جستجوی ساده درمی يابيم اين شرط لازم، در روايات سياری مفقود است.
ب. طبقه سياری
به تصريح برقی12
نک: رجال البرقي، ص 61.
، نجاشی13
رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192.
و شيخ طوسی14
الفهرست، ص 57، رقم: 70؛ رجال الطوسي، ص 384، رقم: 5652؛ 397، رقم: 5819.
سياری از اصحاب امام هادی و امام عسکری (عليهما السلام) است. نگاهی به اسانيد روايات او هم مؤيّد اين امر است. اما در نقلی از کشی او از اصحاب امام جواد (عليه السلام) شمرده شده است15
رجال الكشي، ص 606، رقم: 1128.
. همچنين ابن ادريس در مسطرفات سرائر او را از اصحاب امام کاظم و رضا (عليهما السلام) دانسته است16
السرائر، ج ‏3، ص 568، «و من ذلك ما استطرفناه من كتاب السياري و اسمه أبو عبد الله صاحب موسى و الرضا عليهم السلام)
.
اما به نظر می‌رسد ـ چنان که مرحوم شوشتری گفته است17
قاموس الرجال، ج 1، ص 609.
ـ نقل کشی خالی از تحريف نباشد.
همين طور ـ با توجه به روايات متعدد سياری ـ نمی‌توان کلام ابن ادريس را پذيرفت، بلکه به نظر می‌رسد اين گونه شذوذات و تفردات است که باعث شده سديد الدين حمصی، ابن ادريس را مخلّط بداند18
الفهرست منتجب الدين رازي، ص 113، رقم: 421.
. ظاهراً استظهار ابن ادريس در مورد طبقه او، تنها با نگاه به رواياتی است که از او در مستطرفات نقل کرده است19
مثل رواياتی که او ظاهراً مباشرتاً از امام کاظم (عليه السلام) نقل کرده است. نک: السرائر، ج ‏3، ص 569 و 570.
. اما اين استظهار در مورد کسی که کثير المراسيل است20
نک: رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192؛ الفهرست، ص 57، الرقم: 70.
، قابل پذيرش نيست21
محدث نوری نيز کلام ابن ادريس را مخدوش دانسته است. نک: فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
.

  • تقرير ابن نوح نسبت به استثنای سياری از رجال نوادر الحکمة، دليل تضعيف او از نگاه ابن نوح است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939. در مورد اين استثناء و دلالتش بر ضعف به تفصيل در کتاب دراسات في مباني علم الرجال سخن گفته‌ام.
  • رجال ابن الغضائري، ص 40، رقم: 11، «ضعيف متهالك غال منحرف».
  • رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192، «ضعيف الحديث فاسد المذهب».
  • الفهرست، ص 57، الرقم: 70، «ضعيف الحديث فاسد المذهب مجفو الرواية كثير المراسيل».
  • ابن وليد روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939.
  • شيخ صدوق روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: الفهرست، ص 410، رقم: 623.
  • فصل الخطاب، ص 586.
  • الفهرست، ص 396، رقم: 605، «جليل القدر واسع الأخبار بصير بالرواية مطّلع عليها».
  • رجال النجاشي، ص 350، رقم: 944، «كان يروي عن الضعفاء كثيراً».
  • فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
  • خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 112.
  • نک: رجال البرقي، ص 61.
  • رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192.
  • الفهرست، ص 57، رقم: 70؛ رجال الطوسي، ص 384، رقم: 5652؛ 397، رقم: 5819.
  • رجال الكشي، ص 606، رقم: 1128.
  • السرائر، ج ‏3، ص 568، «و من ذلك ما استطرفناه من كتاب السياري و اسمه أبو عبد الله صاحب موسى و الرضا عليهم السلام)
  • قاموس الرجال، ج 1، ص 609.
  • الفهرست منتجب الدين رازي، ص 113، رقم: 421.
  • مثل رواياتی که او ظاهراً مباشرتاً از امام کاظم (عليه السلام) نقل کرده است. نک: السرائر، ج ‏3، ص 569 و 570.
  • نک: رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192؛ الفهرست، ص 57، الرقم: 70.
  • محدث نوری نيز کلام ابن ادريس را مخدوش دانسته است. نک: فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
يكشنبه ۲۵ دي ۱۴۰۱ ساعت ۹:۳۱