مدتی است با کتاب فصل الخطاب محدّث نوری کلنجار میروم، و به مناسبت، يادداشتهايی درباره آن مینويسم. بخشی از اين يادداشتها مرتبط با سياری و کتاب اوست، که درصددم به مرور آن را در اين صفحه منتشر نمايم؛ بعون الله الملک الوهّاب.
ألف. اعتبار روايات سياری
أحمد بن محمّد بن سيار معروف به سياری در پنج کتاب اصلی رجال شيعه، و با اتفاق بغدادیها (ابن نوح1، ابن غضائری2، نجاشی3 و شيخ طوسی4) و قمیها (ابن وليد5 وشيخ صدوق6) تضعيف شده است.
با اين حال محدّث نوری تلاش کرده است با ذکر وجوهی، او را توثيق کند:
1. کثرت روايت عيّاشی از او7: مقدّمتاً بايد بگويم کثرت روايت اجلّاء از يک راوی، نشانگر اعتماد به اوست. اين قاعده في الجملة مورد پذيرش بسياری قرار گرفته است، اما به نظرم در مورد عياشی و کثرت روايات او از سياری قابل پذيرش نيست، چرا که عياشی (عليرغم جلالتش8) نه تنها التزامی از او در نقل از ثقات نمیبينيم، بلکه نجاشی به خلاف اين امر تصريح کرده است9.
2. وجه تضعيف سياری، اتّهام غلو اوست، وروايات کتاب قراءات او خالی از مضامين غاليانه است10.
نمی دانم منظور محدث نوری از مضامين غاليانه چيست، اما چنانکه بسياری از اعلام (مثل عبد الجليل رازی در النقض) گفتهاند باور به تحريف قرآن از باورهايی است که غاليان بدان شناخته میشوند.
3. کثرت روايات او خصوصا در کافی11
بسياری از رجاليون، کثرت روايت را نشانی از وثاقت راوی دانستهاند. اما به نظر میرسد هر کثرت روايتی، نشانگر وثاقت راوی نباشد، بلکه کثرتی که همراه با پذيرش روايات باشد، آن هم در احکام الزامی (و نه مستحبات و مکروهات و روايات تاريخی که رويکرد به آنها با تسامح است) نشانگر وثاقت است، و با يک جستجوی ساده درمی يابيم اين شرط لازم، در روايات سياری مفقود است.
ب. طبقه سياری
به تصريح برقی12، نجاشی13 و شيخ طوسی14 سياری از اصحاب امام هادی و امام عسکری (عليهما السلام) است. نگاهی به اسانيد روايات او هم مؤيّد اين امر است. اما در نقلی از کشی او از اصحاب امام جواد (عليه السلام) شمرده شده است15. همچنين ابن ادريس در مسطرفات سرائر او را از اصحاب امام کاظم و رضا (عليهما السلام) دانسته است16.
اما به نظر میرسد ـ چنان که مرحوم شوشتری گفته است17 ـ نقل کشی خالی از تحريف نباشد.
همين طور ـ با توجه به روايات متعدد سياری ـ نمیتوان کلام ابن ادريس را پذيرفت، بلکه به نظر میرسد اين گونه شذوذات و تفردات است که باعث شده سديد الدين حمصی، ابن ادريس را مخلّط بداند18. ظاهراً استظهار ابن ادريس در مورد طبقه او، تنها با نگاه به رواياتی است که از او در مستطرفات نقل کرده است19. اما اين استظهار در مورد کسی که کثير المراسيل است20، قابل پذيرش نيست21.
ألف. اعتبار روايات سياری
أحمد بن محمّد بن سيار معروف به سياری در پنج کتاب اصلی رجال شيعه، و با اتفاق بغدادیها (ابن نوح1
تقرير ابن نوح نسبت به استثنای سياری از رجال نوادر الحکمة، دليل تضعيف او از نگاه ابن نوح است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939. در مورد اين استثناء و دلالتش بر ضعف به تفصيل در کتاب دراسات في مباني علم الرجال سخن گفتهام.
رجال ابن الغضائري، ص 40، رقم: 11، «ضعيف متهالك غال منحرف».
رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192، «ضعيف الحديث فاسد المذهب».
الفهرست، ص 57، الرقم: 70، «ضعيف الحديث فاسد المذهب مجفو الرواية كثير المراسيل».
ابن وليد روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939.
شيخ صدوق روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: الفهرست، ص 410، رقم: 623.
با اين حال محدّث نوری تلاش کرده است با ذکر وجوهی، او را توثيق کند:
1. کثرت روايت عيّاشی از او7
فصل الخطاب، ص 586.
الفهرست، ص 396، رقم: 605، «جليل القدر واسع الأخبار بصير بالرواية مطّلع عليها».
رجال النجاشي، ص 350، رقم: 944، «كان يروي عن الضعفاء كثيراً».
2. وجه تضعيف سياری، اتّهام غلو اوست، وروايات کتاب قراءات او خالی از مضامين غاليانه است10
فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
نمی دانم منظور محدث نوری از مضامين غاليانه چيست، اما چنانکه بسياری از اعلام (مثل عبد الجليل رازی در النقض) گفتهاند باور به تحريف قرآن از باورهايی است که غاليان بدان شناخته میشوند.
3. کثرت روايات او خصوصا در کافی11
خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 112.
بسياری از رجاليون، کثرت روايت را نشانی از وثاقت راوی دانستهاند. اما به نظر میرسد هر کثرت روايتی، نشانگر وثاقت راوی نباشد، بلکه کثرتی که همراه با پذيرش روايات باشد، آن هم در احکام الزامی (و نه مستحبات و مکروهات و روايات تاريخی که رويکرد به آنها با تسامح است) نشانگر وثاقت است، و با يک جستجوی ساده درمی يابيم اين شرط لازم، در روايات سياری مفقود است.
ب. طبقه سياری
به تصريح برقی12
نک: رجال البرقي، ص 61.
رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192.
الفهرست، ص 57، رقم: 70؛ رجال الطوسي، ص 384، رقم: 5652؛ 397، رقم: 5819.
رجال الكشي، ص 606، رقم: 1128.
السرائر، ج 3، ص 568، «و من ذلك ما استطرفناه من كتاب السياري و اسمه أبو عبد الله صاحب موسى و الرضا عليهم السلام)
اما به نظر میرسد ـ چنان که مرحوم شوشتری گفته است17
قاموس الرجال، ج 1، ص 609.
همين طور ـ با توجه به روايات متعدد سياری ـ نمیتوان کلام ابن ادريس را پذيرفت، بلکه به نظر میرسد اين گونه شذوذات و تفردات است که باعث شده سديد الدين حمصی، ابن ادريس را مخلّط بداند18
الفهرست منتجب الدين رازي، ص 113، رقم: 421.
مثل رواياتی که او ظاهراً مباشرتاً از امام کاظم (عليه السلام) نقل کرده است. نک: السرائر، ج 3، ص 569 و 570.
نک: رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192؛ الفهرست، ص 57، الرقم: 70.
محدث نوری نيز کلام ابن ادريس را مخدوش دانسته است. نک: فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
- تقرير ابن نوح نسبت به استثنای سياری از رجال نوادر الحکمة، دليل تضعيف او از نگاه ابن نوح است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939. در مورد اين استثناء و دلالتش بر ضعف به تفصيل در کتاب دراسات في مباني علم الرجال سخن گفتهام.
- رجال ابن الغضائري، ص 40، رقم: 11، «ضعيف متهالك غال منحرف».
- رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192، «ضعيف الحديث فاسد المذهب».
- الفهرست، ص 57، الرقم: 70، «ضعيف الحديث فاسد المذهب مجفو الرواية كثير المراسيل».
- ابن وليد روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: رجال النجاشي، ص 348، رقم: 939.
- شيخ صدوق روايات او را از نوادر الحکمة محمّد بن أحمد بن يحيى اشعری استثناء کرده است. نک: الفهرست، ص 410، رقم: 623.
- فصل الخطاب، ص 586.
- الفهرست، ص 396، رقم: 605، «جليل القدر واسع الأخبار بصير بالرواية مطّلع عليها».
- رجال النجاشي، ص 350، رقم: 944، «كان يروي عن الضعفاء كثيراً».
- فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
- خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 112.
- نک: رجال البرقي، ص 61.
- رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192.
- الفهرست، ص 57، رقم: 70؛ رجال الطوسي، ص 384، رقم: 5652؛ 397، رقم: 5819.
- رجال الكشي، ص 606، رقم: 1128.
- السرائر، ج 3، ص 568، «و من ذلك ما استطرفناه من كتاب السياري و اسمه أبو عبد الله صاحب موسى و الرضا عليهم السلام)
- قاموس الرجال، ج 1، ص 609.
- الفهرست منتجب الدين رازي، ص 113، رقم: 421.
- مثل رواياتی که او ظاهراً مباشرتاً از امام کاظم (عليه السلام) نقل کرده است. نک: السرائر، ج 3، ص 569 و 570.
- نک: رجال النجاشي، ص 80، رقم: 192؛ الفهرست، ص 57، الرقم: 70.
- محدث نوری نيز کلام ابن ادريس را مخدوش دانسته است. نک: فصل الخطاب، ص 586؛ خاتمة مستدرک الوسائل، ج 1، ص 114.
يكشنبه ۲۵ دي ۱۴۰۱ ساعت ۹:۳۱
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .