لینک های روزانه
    قدمای علمای فريقين معمولاً مأخذ منقولاتشان را نام نمی‌برند. اين امر باعث شده که اولاً شناخت مصادر کتب قدماء سخت شود. و ثانياً در مسأله بازسازی کتاب‌های از دست رفته (که امروزه بسيار مورد توجه قرار گرفته) هميشه اما و اگر و شايدی باقی بماند.
    در اين باره به تفصيل بيشتری بايد سخن گفت، اما در اين يادداشت تنها به دو نمونه از اين عملکرد در کتاب تهذيب الاحکام شيخ طوسی اشاره می‌کنم.
    1. مرحوم شيخ طوسی در تأليف کتاب گرانسنگ تهذيب الأحکام به مصادر زيادی مراجعه کرده است، و همين باعث شده ادعا کند همه روايات فقهی را الا تعداد کمی از روايات، جمع آوری کرده است. (الاستبصار، ج‏1، ص 2. و نيز نک: تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، المشيخة، ص: 4).
    اما به نظر می‌رسد اين يک ادعای نسبی است، و بسياری از کتاب‌ها مورد توجه شيخ طوسی قرار نگرفته است. نمونه اين کتاب هايی که شيخ طوسی غالباً به آنها مراجعه نکرده کتاب‌های شيخ صدوق غير از کتاب من لا يحضره الفقيه است. کتاب من لا يحضره الفقيه جامعترين کتاب روائی شيخ صدوق (لا اقل در بين کتاب‌های باقی مانده) در زمينه روايات فقهی است، و شايد همين باعث شده شيخ طوسی گمان کند با وجود کتاب من لا يحضره الفقيه، ديگر نيازی به مراجعه به کتاب‌های ديگر شيخ صدوق نيست. اين گمان تا حد زيادی درست، اما گويا شيخ طوسی از يک نکته غفلت کرده است، و آن اين که در بسياری از رواياتی که شيخ صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه آورده، به مقتضای آن که در صدد نگارش يک کتاب فقهی مختصر بوده (فقيه همراه) روايات را تقطيع کرده، يا قيدی را به آن افزوده، يا سند روايت را ذکر نکرده است. اما همين شيخ صدوق در کتاب‌های ديگرش، بسياری از اين روايات را بدون هيچ دخل و تصرفی و به صورت مسند نقل کرده است. نمونه اش اين روايت است: «روي أنّ من قرأ في الركعتين الأوّلتين من صلاة الليل في كلّ ركعة منهما الحمد مرّة و قل هو الله أحد ثلاثين مرّة انفتل و ليس بينه و بين الله عز و جل ذنب إلا غفر له». (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 485، ح 1400)
    اما شيخ صدوق اين روايت را در امالی اش با سند اين گونه گزارش کرده است: «حدّثنا أبي رضوان الله عليه قال: حدّثنا الحسن بن أحمد المالكي قال: حدّثنا منصور بن العبّاس عن محمّد بن أبي عمير عن هشام بن سالم عن زيد الشحّام عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من قرأ في الركعتين الأوّليين من صلاة الليل ستّين مرّة قل هو الله أحد في كلّ ركعة ثلاثين مرّة انفتل و ليس بينه و بين الله عز و جل ذنب» (الأمالي، ص 576، ح5)
    شيخ طوسی در تهذيب هم اين روايت را نقل کرده اما همان گونه که در کتاب من لا يحضره الفقيه آمده و به صورت مرسل. (تهذيب الأحكام، ج 2، ص 124، ح 238)
    2. شيخ طوسی در مقدمه مشيخه استبصار می‌گويد: «و عوّلت على الابتداء بذكر الراوي الذي أخذت الحديث من كتابه أو أصله» (الاستبصار، ج 4، ص 305. و نيز نک: تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، المشيخة، ص 4 ـ 5).
    اما اين مطلب ـ چنانچه سيد بحرالعلوم و آيت الله سيستانی گفته اند (نک: الفوائد الرجالية، ج 4، ص 79، قاعدة لا ضرر: 14، حاشيه) ـ در همه موراد قابل پذيرش نيست. از جمله اين موارد، رواياتی است که با روايانی شروع می‌شود که شيخ طوسی تعداد انگشت شماری روايت از آنها نقل می‌کند، و پذيرش اين که شيخ طوسی، سراغ کتب اين افراد رفته، و تنها يکی دو روايت از کتاب آنها را در تهذيب آورده، چندان قابل دفاع نيست.
    در اين موارد ـ گذشته از اين که بايد آن‌ها را از نمونه‌های اخذ به توسط دانست ـ سؤال اصلی اين است که مصدر شيخ طوسی چه کتابی است؟
    به نظر می‌رسد مصدر تعدادی از اين روايات کتاب من لا يحضره الفقيه می‌باشد. نمونه اش اين روايت: «روى عامر بن عبد الله بن جذاعة عن أبي عبد الله عليه السلام قال: ما من عبد يقرأ آخر الكهف حين ينام إلا استيقظ من منامه في الساعة التي يريد» (من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 471، ح 1356)
    که شيخ طوسی همانند شيخ صدوق آن را از عامر بن عبد الله بن جذاعه نقل کرده است (تهذيب الأحكام، ج 2، ص 175، ح 156)، و به نظر می‌رسد مصدر شيخ طوسی هم کتاب من لا يحضره الفقيه است، به چند دليل:
    1. شيخ طوسی از عامر بن عبد الله بن جذاعه نه در فهرست و نه در مشيخه نام نمی‌برد. بله، در فهرست عامر بن جذاعه را ذکر می‌کند (الفهرست، الرقم: 557) که ظاهراً ـ چنانچه شيخ صدوق در مشيخ گفته است (من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 462) ـ با عامر بن عبد الله بن جذاعه متحد است، اما اگر شيخ طوسی می‌خواست از کتاب عامر روايتی نقل کنداز او با عنوان عامر بن جذاعه ياد می‌کرد آن گونه که در فهرستش هم نوشته، نه عامر بن عبد الله بن جذاعه.
    2. شيخ طوسی در تهذيب هيچ روايت ديگری را با نام او آغاز نمی‌کند (نه با عنوان نه عامر بن عبد الله بن جذاعه و نه با عنوان نه عامر بن جذاعه)، و چنانکه گفتيم بعيد است شيخ طوسی سراغ کتاب کسی برود و تنها يک روايت از او نقل کند.
    3. معمولاً شيخ طوسی رواياتی که در کافی آمده را را از کافی اخذ می‌کند، اما در اين مورد علی رغم اين که کلينی اين روايت را آورده (الكافي، ج 2، ص 540، ح 17)، شيخ طوسی آن را همانند کتاب من لا يحضره الفقيه نقل کرده است، که البته نمی‌دانيم چرا شيخ اين را از کافی اخذ نکرده است.
    نکته ديگر در مورد اخذ به توسط‌های شيخ طوسی اين که او معمولاً در ين گونه موارد، سند را با صاحبان کتب آغاز می‌کند. چيزی شبيه به وقتی که ما به وسائل الشيعه مراجعه می‌کنيم ولی می‌خواهيم مصدر صاحب وسائل را نشان دهيم، در اين حالت می‌گويم: «روی الشيخ بإسناده عن الحسين بن سعيد» يعنی اين نکته را گوشزد می‌کنيم که مصدر صاحب وسائل، کتاب تهذيب شيخ طوسی است.
    به نظر می‌رسد شيخ طوسی هم در اخذ به توسط همين نکته را مد نظر داشته است. در اين مورد هم ـ مانند برخی ديگر مثل صاحب وسائل (وسائل الشيعه، ج 30، ص 21) که گمان کرده اند شيخ صدوق هم سند روايت کتاب من لا يحضره الفقيه را با صاحبان کتب آغاز می‌کند (که البته اين گمان درست نيست)، و يا از روی قرينه‌ای ديگر ـ گمان کرده که مصدر اصلی شيخ صدوق، کتاب عامر بن عبد الله بن جذاعه است، و از اين رو سندش را با عامر بن عبد الله بن جذاعه آغاز کرده است.
    دوشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۸
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت