زيارت جامعه کبيره از مشهورترين زيارتنامههای شيعی است، که از طرف امام هادی عليه السلام، در پاسخ به درخواست يکی از شيعيان به نام موسی بن عبدالله نخعی صادر شده است. اين زيارت را شيخ صدوق در من لايحضره الفقيه 1 و شيخ طوسی درتهذيب 2 نقل کردهاند.
شيخ صدوق آن را از طريق محمد بن اسماعيل برمکی از موسی بن عبدالله نخعی3 ، و او از امام هادی عليه السلام نقل کرده است 4.
شيخ طوسی در تهذيب آن را به نقل از شيخ صدوق ذکر کرده است. 5
همچنين جوينی خراسانی نيز در کتاب فرائد السِّمْطَين آن را از حاکم نيشابوری از طريق شيخ صدوق آورده است 6.
بر اين زيارت، شرحهای متعدّدی ـ چه به عربی و چه به فارسی ـ نوشته شده است.
اولين شرح موجود از اين زيارت به قلم مرحوم ملا محمد تقی مجلسی است. وی يک بار اين زيارت را به عربی، در ضمن روضة المتقين که شرح کتاب من لايحضره الفقيه شيخ صدوق است 7، و يک بار به فارسی، در ضمن شرح فارسی من لايحضره الفقيه به نام لوامع صاحبقرانی 8شرح کرده است.
پس از مرحوم ملا محمّد تقی مجلسی، بسياری از علمای شيعه، به شرح اين زيارت دست يازيدهاند، از شرحهای مختصر و حاشيه وار گرفته، تا شروح مفصل و دراز دامن.9
در ميان شروح متعدّد زيارت جامعه کبيره، شايد مشهورترين شرح، به قول مطلق، «شرح الزيارة الجامعة الکبيرة» نگاشته مرحوم شيخ احمد احسائی (رجب ۱۱۶۶ ـ ذيقعده ۱۲۴۱ق) است.
زندگی شيخ احمد احسائی خالی از فراز و نشيب نيست. از سوئی با مراجعه به کتب تراجم میبينيم شيخ احمد احسايی در اواخر زندگی، با مخالفت برخی علما روبرو شد. از جانب برخی متهم به غلو و انحراف10، و بلکه از جانب محمّدتقی برغانی از علمای بانفوذ قزوين تکفير شد11، اما در مقابل، گروهی ديگر، از آن جمله محمّد ابراهيم کلباسی، چنين اتهاماتی را به شيخ احمد روا نمیدانستند12، بلکه نقل شده که کلباسی پس از وفات شيخ، سه روز در اصفهان اقامه عزا نمود.13.
پس از شيخ تا به امروز، اين معارضات با شيخ احمد و پيروان او، که از آنها به شيخيه تعبير میشود، همچنان ادامه دارد، اما کتاب «شرح الزيارة الجامعة الکبيرة» او هماره مورد توجه بوده است، به گونهای که شايد مبالغه نکنيم اگر مدّعی باشيم متأخرينش غالباً ريزه خوار خوان گسترده او در اين کتاب هستند، و لو به دلائلی تصريح بر اين امر نکرده باشند.
دو شرح فارسی و عربی آقا نجفی اصفهانی، در واقع ترجمه و تلخيص شرح الزياره شيخ است.
همچنين سيد کاظم رشتی که سودای شرح بر شرح الزياره استادش را در سر داشت، پس از نگارش چند ورق از اوائل آن، کار را بسيار عظيم تر از آن دانست که امثال او از پسش برآيند، لکن در همان چند ورق، اندکی از اوصاف آن شرح را به خامه خود مرقوم نموده که ديدنی است. اين شرح کوتاه را میتوان در مجموعه آثار او، که چند سالی است در بصره چاپ شده، ملاحظه کرد. 14
کثرت توجّه به اين کتاب در حدّی بوده که از زمان تأليف آن، نسخههای خطی فراوانی از آن کتابت شده است.15
در اين ميان، برخی از شروح بيش از بقيه از «شرح الزيارة الجامعة الکبيرة» شيخ احمد، متأثرند. 16.
از جمله اين شروح، میتوان به شرح مرحوم شيخ جواد کربلائی اشاره کرد.
شرح مرحوم شيخ جواد کربلائی با نام «الأنوار الساطعة في شرح الزيارة الجامعة»، يکی از مفصل ترين شروح زيارت جامعه کبيره است که در دوران معاصر نوشته است17. مرحوم شيخ جواد کربلائی نه از پيروان شيخ احمد است، و نه او را در زمره علمای شيخيه شمردهاند، با اين حال در بخش عمدهای از کتاب خود، مطالب شيخ احمد را ـ بعينه ـ بازگو نموده است و يا از آن تأثير پذيرفته است.
البته در بعضی از موارد، با تعابير کنائی ـ مثل «قال بعض الأعاظم» ـ به اقتباس از شرح شيخ احمد احسائی تصريح نموده است18، اما در بسياری از موراد هيچ نام و نشانی از اين اقتباس گزارش نشده است.
تأثير پذيری مرحوم کربلائی از شيخ احمد احسائی را در چند محور میتوان خلاصه کرد:
1. تأثير پذيری در نقل رواياتی که شيخ احمد احسائی در «شرح الزيارة الجامعة» نقل کرده است، يعنی بسياری از رواياتی را که احسائی در کتاب خود آورده، مرحوم کربلائی نيز ـ بعينه ـ در کتاب «الأنوار الساطعة» تکرار میکند.19
2. بسياری از عبارتها و مضامينی که شيخ احمد احسائی در «شرح الزيارة الجامعة» آورده، در «الأنوار الساطعة» هم تکرار شده است.20
مرحوم کربلائی حتّی در استشهاد به اشعار نيز از احسائی متأثر است.21
3. ترتيب مباحث
بسياری از مباحث اين دو شرح کاملاً به هم شبيهاند.
از جمله احسائی، در شرح اين فقره از زيارت «و موضع الرسالة» نوشته است: «لهم عليه السلام في محل الرسالة أربعة مقامات: المقام الأوّل مقام السرّ المقنّع بالسرّ؛ و الثاني مقام المعاني و هو مقام سرّ السرّ؛ و الثالث مقام الأبواب و هو مقام ( السّرّ و خل ) السفارة و الوساطة و الترجمة؛ و الرابع مقام الأمامة». آنگاه به تفصيل، به شرح اين چهار مقام پرداخته است.22
کربلائی نيز در «الأنوار الساطعة» شرح فقره مذکور را با همين عبارات شروع کرده، و مانند احسائی به تفصيل اين چهار مقام پرداخته است.23
آنچه اشاره کرديم تنها بخش کوچکی از اين تأثير پذيری است. و الا اگر درصدد استقصای کامل اين موارد بوديم بايد رسالهای مفصل تنظيم میکرديم.
نکته آخر اين که «الأنوار الساطعة» با بسياری از شروح ديگر از اين جهت متفاوت نيست، و الا ـ چنانچه گفتيم ـ همه شروح، عيال شرح احسائی اند. نمونههای فراوانی از اين تأثيرپذيری را در شرح مفصل «ادب فنای مقربان» آيت الله جوادی آملی نيز میتوان پيگيری نمود؛ والحمد لله ربّ العالمين.
من لا يحضره الفقيه، ج2، ص609، ح3213
تهذيب الأحكام، ج6، ص95، ح1
شيخ صدوق آن را از طريق محمد بن اسماعيل برمکی از موسی بن عبدالله نخعی3
در عيون أخبار الرضا «موسی بن عمران نخعی» آمده است. نک: عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص272، ح1. هرچند در تهذيب الأحکام «موسی بن عبدالله نخعی» آمده، اما در نقل مزار مشهدی، که سندش به شيخ طوسی میرسد هم «موسی بن عمران نخعی» آمده است. نک: المزار الكبير: 523. بحث درباره صحت و سقم و اختلافهای موجود در سند زيارت جامعه، نيازمند يادداشتی ديگر است؛ ان شاء الله.
من لا يحضره الفقيه: ج2، ص609، ح3213؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص272، ح1. طريق صدوق در من لا يحضره الفقيه به محمد بن اسماعيل برمکی چنين است: علي بن أحمد بن موسی و محمّد بن أحمد السناني و الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب عن محمّد بن أبي عبد الله الكوفي عن محمّد بن إسماعيل المكي البرمكي. من لا يحضره الفقيه: ج4، ص512. اين سند در عيون أخبار الرضا چنين ذکر شده است: علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق و محمد بن أحمد السناني و علي بن عبد الله الوراق و الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب عن محمد بن أبي عبد الله الكوفي و أبي الحسين الأسدي عن محمد بن إسماعيل المكي البرمكي.
شيخ طوسی در تهذيب آن را به نقل از شيخ صدوق ذکر کرده است. 5
تهذيب الأحكام، ج6، ص95، ح1، در نقل شيخ «الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب» نيامده که به نظر میرسد از باب اختصار در ذکر سند باشد.
همچنين جوينی خراسانی نيز در کتاب فرائد السِّمْطَين آن را از حاکم نيشابوری از طريق شيخ صدوق آورده است 6
فرائد السِّمْطَين، ج2، ص179
بر اين زيارت، شرحهای متعدّدی ـ چه به عربی و چه به فارسی ـ نوشته شده است.
اولين شرح موجود از اين زيارت به قلم مرحوم ملا محمد تقی مجلسی است. وی يک بار اين زيارت را به عربی، در ضمن روضة المتقين که شرح کتاب من لايحضره الفقيه شيخ صدوق است 7
روضة المتقين، ج5، ص450، به بعد.
لوامع صاحبقرانى، ج8، ص664، به بعد.
پس از مرحوم ملا محمّد تقی مجلسی، بسياری از علمای شيعه، به شرح اين زيارت دست يازيدهاند، از شرحهای مختصر و حاشيه وار گرفته، تا شروح مفصل و دراز دامن.9
نمونهای از اين شرحها را بنگريد: فهرست دنا، ج6، ص759ـ764؛ الذريعة، ج2، ص239، رقم: 952؛ ص302، رقم: 1217؛ ج3، ص89، رقم: 278؛ ج7، ص29، رقم: 146؛ ج13، ص305ـ306، رقم: 1116ـ1120؛ ج14، ص224، رقم: 2297؛ ج14، ص234، رقم: 2345ـ2346؛ ج18، ص270، رقم: 71؛ ج26، ص60، رقم: 280؛ ص62، رقم: 288
در ميان شروح متعدّد زيارت جامعه کبيره، شايد مشهورترين شرح، به قول مطلق، «شرح الزيارة الجامعة الکبيرة» نگاشته مرحوم شيخ احمد احسائی (رجب ۱۱۶۶ ـ ذيقعده ۱۲۴۱ق) است.
زندگی شيخ احمد احسائی خالی از فراز و نشيب نيست. از سوئی با مراجعه به کتب تراجم میبينيم شيخ احمد احسايی در اواخر زندگی، با مخالفت برخی علما روبرو شد. از جانب برخی متهم به غلو و انحراف10
فهرست کتب مشايخ عظام، ابراهيمی ابوالقاسم، ص141
نک: قصص العلماء، ۴۲ـ۴۳
نک: لباب الالقاب، ملا حبيب الله شريف کاشانی، ص54
نک: روضات الجنات، ج1، ص232. ونيز نک: شرح احوال شيخ احمد احسايی، نگاشته عبدالله احسايی، ترجمه محمد طاهر کرمانی، ص37ـ 38
پس از شيخ تا به امروز، اين معارضات با شيخ احمد و پيروان او، که از آنها به شيخيه تعبير میشود، همچنان ادامه دارد، اما کتاب «شرح الزيارة الجامعة الکبيرة» او هماره مورد توجه بوده است، به گونهای که شايد مبالغه نکنيم اگر مدّعی باشيم متأخرينش غالباً ريزه خوار خوان گسترده او در اين کتاب هستند، و لو به دلائلی تصريح بر اين امر نکرده باشند.
دو شرح فارسی و عربی آقا نجفی اصفهانی، در واقع ترجمه و تلخيص شرح الزياره شيخ است.
همچنين سيد کاظم رشتی که سودای شرح بر شرح الزياره استادش را در سر داشت، پس از نگارش چند ورق از اوائل آن، کار را بسيار عظيم تر از آن دانست که امثال او از پسش برآيند، لکن در همان چند ورق، اندکی از اوصاف آن شرح را به خامه خود مرقوم نموده که ديدنی است. اين شرح کوتاه را میتوان در مجموعه آثار او، که چند سالی است در بصره چاپ شده، ملاحظه کرد. 14
از دوست دانشمندم جناب آقای هادی مکارم تربتی بابت تذکّر اين نکته سپاسگزارم.
کثرت توجّه به اين کتاب در حدّی بوده که از زمان تأليف آن، نسخههای خطی فراوانی از آن کتابت شده است.15
نمونهای از اين نسخهها را نک: فهرست دنا، ج6، ص759 ـ 764، رقم: 167828 ـ 167982. جناب آقای هادی مکارم، بر اساس تتبّعی که انجام داده است مدعی است: در قريب چهل و پنجاه سال، بيش از هزار نسخه خطی از آن کتابت شده است!
در اين ميان، برخی از شروح بيش از بقيه از «شرح الزيارة الجامعة الکبيرة» شيخ احمد، متأثرند. 16
بلکه به غير از شرح سيد حسين همدانی درودآبادی با نام «الشموس الطالعة من مشارق الزيارة الجامعة»، همه شروح، عيال شرح احسائی اند. اما شرح درودآبادی به گونه ديگری است، وی نه در ترتيب مباحث، نه در منهج بحث و نه در ديدگاهها و آراء از شيخ احمد تأثيری نپذيرفته است. بلکه ـ چنانکه آقای بيدارفر، مصحّح «الشموس الطالعة» میگويد ـ درودآبادی در نگارش اين شرح بر معلومات و ذوق شخصی خود متکی است، و کمتر به مصادر و منابع ديگر مراجعه میکند. نک: الشموس الطالعة، مقدمه تحقيق، ج1، ص12. درودآبادی خود در اين باره میگويد: «کلّ ما تعرّضت فيه فإنّما هو بعد التضرّع إلی الله والاستشفاء [کذا] بآل محمّد عليهم السلام. بل کثيراً مّا ما کنت أدري ما أراد عليه السلام، ثمّ بعد الاستشفاع بمولاي صاحب العصر عليه السلام وقع بقلبي ما کتبت». الشموس الطالعة، ج1، ص9
از جمله اين شروح، میتوان به شرح مرحوم شيخ جواد کربلائی اشاره کرد.
شرح مرحوم شيخ جواد کربلائی با نام «الأنوار الساطعة في شرح الزيارة الجامعة»، يکی از مفصل ترين شروح زيارت جامعه کبيره است که در دوران معاصر نوشته است17
اين شرح در پنج جلد، با مراجعه محسن اسدی، در سال 1428 ق، توسط موسسه اعلمی (بيروت) چاپ و منتشر شده است.
البته در بعضی از موارد، با تعابير کنائی ـ مثل «قال بعض الأعاظم» ـ به اقتباس از شرح شيخ احمد احسائی تصريح نموده است18
به عنوان نمونه نک: الأنوار الساطعة، ج1، ص404 ومقارنه کنيد با شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص14
تأثير پذيری مرحوم کربلائی از شيخ احمد احسائی را در چند محور میتوان خلاصه کرد:
1. تأثير پذيری در نقل رواياتی که شيخ احمد احسائی در «شرح الزيارة الجامعة» نقل کرده است، يعنی بسياری از رواياتی را که احسائی در کتاب خود آورده، مرحوم کربلائی نيز ـ بعينه ـ در کتاب «الأنوار الساطعة» تکرار میکند.19
برای نمونه نک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص11 = الأنوار الساطعة، ج1، ص391ـ392؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص12 = الأنوار الساطعة، ج1، ص395 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص13 = الأنوار الساطعة، ج1، ص400؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص15 = الأنوار الساطعة، ج1، ص413 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص21 = الأنوار الساطعة، ج1، ص430؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص22 = الأنوار الساطعة، ج1، ص429؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص23 = الأنوار الساطعة، ج1، ص436 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص24 = الأنوار الساطعة، ج1، ص439 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص24 = الأنوار الساطعة، ج1، ص438
2. بسياری از عبارتها و مضامينی که شيخ احمد احسائی در «شرح الزيارة الجامعة» آورده، در «الأنوار الساطعة» هم تکرار شده است.20
برای نمونه نک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص12 = الأنوار الساطعة، ج1، ص395؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص12 = الأنوار الساطعة، ج1، ص396؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص16ـ17 = الأنوار الساطعة، ج1، ص416
مرحوم کربلائی حتّی در استشهاد به اشعار نيز از احسائی متأثر است.21
شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص13 = الأنوار الساطعة، ج1، ص398
3. ترتيب مباحث
بسياری از مباحث اين دو شرح کاملاً به هم شبيهاند.
از جمله احسائی، در شرح اين فقره از زيارت «و موضع الرسالة» نوشته است: «لهم عليه السلام في محل الرسالة أربعة مقامات: المقام الأوّل مقام السرّ المقنّع بالسرّ؛ و الثاني مقام المعاني و هو مقام سرّ السرّ؛ و الثالث مقام الأبواب و هو مقام ( السّرّ و خل ) السفارة و الوساطة و الترجمة؛ و الرابع مقام الأمامة». آنگاه به تفصيل، به شرح اين چهار مقام پرداخته است.22
نک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص15ـ20
کربلائی نيز در «الأنوار الساطعة» شرح فقره مذکور را با همين عبارات شروع کرده، و مانند احسائی به تفصيل اين چهار مقام پرداخته است.23
نک: الأنوار الساطعة، ج1، ص415ـ428
آنچه اشاره کرديم تنها بخش کوچکی از اين تأثير پذيری است. و الا اگر درصدد استقصای کامل اين موارد بوديم بايد رسالهای مفصل تنظيم میکرديم.
نکته آخر اين که «الأنوار الساطعة» با بسياری از شروح ديگر از اين جهت متفاوت نيست، و الا ـ چنانچه گفتيم ـ همه شروح، عيال شرح احسائی اند. نمونههای فراوانی از اين تأثيرپذيری را در شرح مفصل «ادب فنای مقربان» آيت الله جوادی آملی نيز میتوان پيگيری نمود؛ والحمد لله ربّ العالمين.
- من لا يحضره الفقيه، ج2، ص609، ح3213
- تهذيب الأحكام، ج6، ص95، ح1
- در عيون أخبار الرضا «موسی بن عمران نخعی» آمده است. نک: عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص272، ح1. هرچند در تهذيب الأحکام «موسی بن عبدالله نخعی» آمده، اما در نقل مزار مشهدی، که سندش به شيخ طوسی میرسد هم «موسی بن عمران نخعی» آمده است. نک: المزار الكبير: 523. بحث درباره صحت و سقم و اختلافهای موجود در سند زيارت جامعه، نيازمند يادداشتی ديگر است؛ ان شاء الله.
- من لا يحضره الفقيه: ج2، ص609، ح3213؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص272، ح1. طريق صدوق در من لا يحضره الفقيه به محمد بن اسماعيل برمکی چنين است: علي بن أحمد بن موسی و محمّد بن أحمد السناني و الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب عن محمّد بن أبي عبد الله الكوفي عن محمّد بن إسماعيل المكي البرمكي. من لا يحضره الفقيه: ج4، ص512. اين سند در عيون أخبار الرضا چنين ذکر شده است: علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق و محمد بن أحمد السناني و علي بن عبد الله الوراق و الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب عن محمد بن أبي عبد الله الكوفي و أبي الحسين الأسدي عن محمد بن إسماعيل المكي البرمكي.
- تهذيب الأحكام، ج6، ص95، ح1، در نقل شيخ «الحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هشام المكتب» نيامده که به نظر میرسد از باب اختصار در ذکر سند باشد.
- فرائد السِّمْطَين، ج2، ص179
- روضة المتقين، ج5، ص450، به بعد.
- لوامع صاحبقرانى، ج8، ص664، به بعد.
- نمونهای از اين شرحها را بنگريد: فهرست دنا، ج6، ص759ـ764؛ الذريعة، ج2، ص239، رقم: 952؛ ص302، رقم: 1217؛ ج3، ص89، رقم: 278؛ ج7، ص29، رقم: 146؛ ج13، ص305ـ306، رقم: 1116ـ1120؛ ج14، ص224، رقم: 2297؛ ج14، ص234، رقم: 2345ـ2346؛ ج18، ص270، رقم: 71؛ ج26، ص60، رقم: 280؛ ص62، رقم: 288
- فهرست کتب مشايخ عظام، ابراهيمی ابوالقاسم، ص141
- نک: قصص العلماء، ۴۲ـ۴۳
- نک: لباب الالقاب، ملا حبيب الله شريف کاشانی، ص54
- نک: روضات الجنات، ج1، ص232. ونيز نک: شرح احوال شيخ احمد احسايی، نگاشته عبدالله احسايی، ترجمه محمد طاهر کرمانی، ص37ـ 38
- از دوست دانشمندم جناب آقای هادی مکارم تربتی بابت تذکّر اين نکته سپاسگزارم.
- نمونهای از اين نسخهها را نک: فهرست دنا، ج6، ص759 ـ 764، رقم: 167828 ـ 167982. جناب آقای هادی مکارم، بر اساس تتبّعی که انجام داده است مدعی است: در قريب چهل و پنجاه سال، بيش از هزار نسخه خطی از آن کتابت شده است!
- بلکه به غير از شرح سيد حسين همدانی درودآبادی با نام «الشموس الطالعة من مشارق الزيارة الجامعة»، همه شروح، عيال شرح احسائی اند. اما شرح درودآبادی به گونه ديگری است، وی نه در ترتيب مباحث، نه در منهج بحث و نه در ديدگاهها و آراء از شيخ احمد تأثيری نپذيرفته است. بلکه ـ چنانکه آقای بيدارفر، مصحّح «الشموس الطالعة» میگويد ـ درودآبادی در نگارش اين شرح بر معلومات و ذوق شخصی خود متکی است، و کمتر به مصادر و منابع ديگر مراجعه میکند. نک: الشموس الطالعة، مقدمه تحقيق، ج1، ص12. درودآبادی خود در اين باره میگويد: «کلّ ما تعرّضت فيه فإنّما هو بعد التضرّع إلی الله والاستشفاء [کذا] بآل محمّد عليهم السلام. بل کثيراً مّا ما کنت أدري ما أراد عليه السلام، ثمّ بعد الاستشفاع بمولاي صاحب العصر عليه السلام وقع بقلبي ما کتبت». الشموس الطالعة، ج1، ص9
- اين شرح در پنج جلد، با مراجعه محسن اسدی، در سال 1428 ق، توسط موسسه اعلمی (بيروت) چاپ و منتشر شده است.
- به عنوان نمونه نک: الأنوار الساطعة، ج1، ص404 ومقارنه کنيد با شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص14
- برای نمونه نک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص11 = الأنوار الساطعة، ج1، ص391ـ392؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص12 = الأنوار الساطعة، ج1، ص395 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص13 = الأنوار الساطعة، ج1، ص400؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص15 = الأنوار الساطعة، ج1، ص413 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص21 = الأنوار الساطعة، ج1، ص430؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص22 = الأنوار الساطعة، ج1، ص429؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص23 = الأنوار الساطعة، ج1، ص436 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص24 = الأنوار الساطعة، ج1، ص439 دو مورد؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص24 = الأنوار الساطعة، ج1، ص438
- برای نمونه نک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص12 = الأنوار الساطعة، ج1، ص395؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص12 = الأنوار الساطعة، ج1، ص396؛ شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص16ـ17 = الأنوار الساطعة، ج1، ص416
- شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص13 = الأنوار الساطعة، ج1، ص398
- نک: شرح الزيارة الجامعة الکبيرة، ج1، ص15ـ20
- نک: الأنوار الساطعة، ج1، ص415ـ428
دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۴:۱۹
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .