1. در مراجعه به مصادر رجالی شیعه حتما باید به مصادر اهل سنت هم نگاه کرد.
مثلا در بحث اسانيد رجال نجاشی، در صدر اسانيد، مراجعه به کتاب تاريخ بغداد، بسيار راهگشاست.
و یا در بحث مفردات رجالی در رجال شيخ طوسی ـ خصوصا در بخش اصحاب پیامبر (ص) تا اصحاب حضرت امام سجاد (ع) ـ مراجعه به مصادر رجالی اهل سنت خصوصا کتابهایی که در مورد صحابه نوشته شده سیما کتاب الاصابه بسیار مفید و کارساز است. البته مرحوم شوشتری بر اين باور است که شیخ طوسی در بخش اصحاب پیامبر (ص) از کتاب ابن منده اخذ کرده است (قاموس الرجال، ج1، ص148) من نیز منکر اين مطلب نيستم، اما الاصابه جامعتر است. (در اين باره مشغول نوشتن يادداشت مفصل تری هستم؛ تا خدا چه خواهد)
2. در مراجعه به مصادر رجالی شیعه خصوصا فهرست شيخ طوسی و رجال نجاشی، نگاه مقارنهای بايد داشت، چرا که در نگاه غير مقارنهای اولا مباحث به طور کامل روشن نمیشود. ثانیاً نقائص و اشکالات معلوم نمیشود.
به نظر من برای ملاحظه مصادر سندی رجالی (يعنی مصادر فهرستی) بايد از چند کتاب در کنار هم بهره برد:
أ. رجال نجاشی
ب. فهرست شيخ
ج. فهرست ابو غالب
د. مشيخه شيخ طوسی
هـ. مشيخه شيخ صدوق
3. در مراجعه به مصادر رجالی که در آنها اسانيد نيز ذکر شده است مثل رجال نجاشی و فهرست شيخ، حتما بايد به اسانيد کتب روائی هم مراجعه کرد.
یعنی اگر نجاشی به کتاب حلبی ـ مثلاً ـ سند نقل میکند، بايد ديد اين سند تا چه حدی با اسانيدی که در کتب روائی آمده شبيه است و تا چه حد تفاوت دارد.
اين شيوه اولا ما را از وجود خللهای احتمالی در اسانيد روايات و يا مصادر رجالی آگاه میکند. ثانيا در بحث شناخت کتب مشهوره و نسخههای کتب حئيثی اين شيوه کارآمد است.
در اين ميان، مشيخهها هم کتاب حديثی به شمار میآيند به اعتبار نقل اسانيد روايات، و هم کتاب رجالی به اعتبار بحثهای سندی.
4. همان گونه که در بحثهای رجالی بايد به مصادر رجالی اهل سنت مراجعه کرد، در بحثهای سندی هم بايد به کتب رجالی اهل سنت مراجعه کرد.
مثلا در بحث اسانيد رجال نجاشی، در صدر اسانيد، مراجعه به کتاب تاريخ بغداد، بسيار راهگشاست.
و یا در بحث مفردات رجالی در رجال شيخ طوسی ـ خصوصا در بخش اصحاب پیامبر (ص) تا اصحاب حضرت امام سجاد (ع) ـ مراجعه به مصادر رجالی اهل سنت خصوصا کتابهایی که در مورد صحابه نوشته شده سیما کتاب الاصابه بسیار مفید و کارساز است. البته مرحوم شوشتری بر اين باور است که شیخ طوسی در بخش اصحاب پیامبر (ص) از کتاب ابن منده اخذ کرده است (قاموس الرجال، ج1، ص148) من نیز منکر اين مطلب نيستم، اما الاصابه جامعتر است. (در اين باره مشغول نوشتن يادداشت مفصل تری هستم؛ تا خدا چه خواهد)
2. در مراجعه به مصادر رجالی شیعه خصوصا فهرست شيخ طوسی و رجال نجاشی، نگاه مقارنهای بايد داشت، چرا که در نگاه غير مقارنهای اولا مباحث به طور کامل روشن نمیشود. ثانیاً نقائص و اشکالات معلوم نمیشود.
به نظر من برای ملاحظه مصادر سندی رجالی (يعنی مصادر فهرستی) بايد از چند کتاب در کنار هم بهره برد:
أ. رجال نجاشی
ب. فهرست شيخ
ج. فهرست ابو غالب
د. مشيخه شيخ طوسی
هـ. مشيخه شيخ صدوق
3. در مراجعه به مصادر رجالی که در آنها اسانيد نيز ذکر شده است مثل رجال نجاشی و فهرست شيخ، حتما بايد به اسانيد کتب روائی هم مراجعه کرد.
یعنی اگر نجاشی به کتاب حلبی ـ مثلاً ـ سند نقل میکند، بايد ديد اين سند تا چه حدی با اسانيدی که در کتب روائی آمده شبيه است و تا چه حد تفاوت دارد.
اين شيوه اولا ما را از وجود خللهای احتمالی در اسانيد روايات و يا مصادر رجالی آگاه میکند. ثانيا در بحث شناخت کتب مشهوره و نسخههای کتب حئيثی اين شيوه کارآمد است.
در اين ميان، مشيخهها هم کتاب حديثی به شمار میآيند به اعتبار نقل اسانيد روايات، و هم کتاب رجالی به اعتبار بحثهای سندی.
4. همان گونه که در بحثهای رجالی بايد به مصادر رجالی اهل سنت مراجعه کرد، در بحثهای سندی هم بايد به کتب رجالی اهل سنت مراجعه کرد.
شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۰۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .