در مورد حافظ رجب برسی و کتاب معروف مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام مطالب فراوانی گفته شده است. در ميان روايات متفرّدی که رجب برسی آنها را نقل کرده، مضامين غاليانه امری است که بسياری بدان تصريح کرده اند.
علامه مجلسی مینويسد: «و كتاب مشارق الأنوار و كتاب الألفين للحافظ رجب البرسي و لا أعتمد على ما يتفرّد بنقله لاشتمال كتابيه على ما يوهم الخبط و الخلط و الارتفاع و إنما أخرجنا منهما ما يوافق الأخبار المأخوذة من الأصول المعتبرة. 1
و نيز حر عاملی میگويد: «الشيخ رجب الحافظ البرسي كان فاضلاً شاعراً منشئاً أديباً له كتاب مشارق أنوار اليقين في حقائق أسرار أمير المؤمنين عليه السّلام و له رسائل في التوحيد و غيره و في كتابه إفراط و ربما نسب إلى الغلو». 2
اين مضامين غاليانه از طرفی، و از طرف ديگر نقل از برخی آثار نصيريه مثل هداية الکبری خصيبی 3، و نيز مشابهت برخی از روايات غاليانه اين کتاب (مثل خطبة البيان) با آنچه در مصادر نصيريه آمده است، باعث تقويت اين باور شده که رجب برسی در نگارش کتاب مشارق، متأثر از تراث و انديشه نصيريه است.
اين مطلب في الجمله صحيح است، يعنی اولاً رجب برسی در نقل برخی از روايات، از تراث نصيريه بهرهمند شده است. و ثانياً رد پای بسياری از روايات غاليانه کتاب مشارق به وضوح در تراث نصيريه ديده میشود.
اما گاه مطالبی در کتاب مشارق ديده میشود که آشکارا حکايت از ناآشنائی رجب برسی با فرقه نصيريه دارد، اموری که دانستن آنها مؤونه چندانی نمی برد و نيازمند مطالعات عميق و گسترده در مصادر نصيريه نيست، اما عدم اطلاع از آنها، نشان دهنده اين است که رجب برسی از اوليات اين فرقه نيز آگاهی ندارد.
برای نمونه به اين عبارت رجب برسی بنگريد:
«الخصيبية أصحاب يزيد بن الخصيب، و عنده أنّ الله لا يظهر إلا في أمير المؤمنين و الأئمة من بعده، و أنّ الرسل هو أرسلهم يحثّون عباده على طاعته، و أنّ الرجل هو إبليس الأبالسة، و أنّ ظلمة زريق قديمة مع نور عليّ لأنّ الظلمة عكس النور. 4
در حالی که هر کس اندک اطلاعی (در حد تورق مصادر نصيريه نه بيشتر) داشته باشد، خطای رجب برسی برايش آشکار میشود.
به نظر میرسد هر چند برخی از مصادر عمومی نصيريه مثل الهداية الکبری در اختيار رجب برسی بوده است، اما به علت اين که مصادر مهم و سری اين فرقه (مثل رساله رستباشيه) در اختيار او نبوده، و همچنين معاشرتی از نزديک با طائفه نصيريه نداشته، اطلاع چندانی از اين گروه و اعتقادات آنها ندارد. بنابراين برای مشابهت برخی از روايات کتاب مشارق با مصادر نصيريه بايد علتی ديگر را پيگيری نمود.
البته ممکن است اين خطاهای آشکار و واضحی که در کلمات رجب برسی نسبت به فرقه نصيريه ديده میشود به اصطلاح برای رد گم کردن باشد تا کسی او را متّهم به تأثير پذيری از نصيريه نکند، آن گونه که شيخ محمود شبستری وقتی میخواهد نسبت شاعری را از خود دور کند، بيتی با قافيه معيوب میسرايد:
علامه مجلسی مینويسد: «و كتاب مشارق الأنوار و كتاب الألفين للحافظ رجب البرسي و لا أعتمد على ما يتفرّد بنقله لاشتمال كتابيه على ما يوهم الخبط و الخلط و الارتفاع و إنما أخرجنا منهما ما يوافق الأخبار المأخوذة من الأصول المعتبرة. 1
بحار الأنوار، ج1، ص10.
و نيز حر عاملی میگويد: «الشيخ رجب الحافظ البرسي كان فاضلاً شاعراً منشئاً أديباً له كتاب مشارق أنوار اليقين في حقائق أسرار أمير المؤمنين عليه السّلام و له رسائل في التوحيد و غيره و في كتابه إفراط و ربما نسب إلى الغلو». 2
أمل الآمل، ج1، ص317.
اين مضامين غاليانه از طرفی، و از طرف ديگر نقل از برخی آثار نصيريه مثل هداية الکبری خصيبی 3
برای نمونه نک: مشارق أنوار اليقين، ص134 و147 و152 و153.
اين مطلب في الجمله صحيح است، يعنی اولاً رجب برسی در نقل برخی از روايات، از تراث نصيريه بهرهمند شده است. و ثانياً رد پای بسياری از روايات غاليانه کتاب مشارق به وضوح در تراث نصيريه ديده میشود.
اما گاه مطالبی در کتاب مشارق ديده میشود که آشکارا حکايت از ناآشنائی رجب برسی با فرقه نصيريه دارد، اموری که دانستن آنها مؤونه چندانی نمی برد و نيازمند مطالعات عميق و گسترده در مصادر نصيريه نيست، اما عدم اطلاع از آنها، نشان دهنده اين است که رجب برسی از اوليات اين فرقه نيز آگاهی ندارد.
برای نمونه به اين عبارت رجب برسی بنگريد:
«الخصيبية أصحاب يزيد بن الخصيب، و عنده أنّ الله لا يظهر إلا في أمير المؤمنين و الأئمة من بعده، و أنّ الرسل هو أرسلهم يحثّون عباده على طاعته، و أنّ الرجل هو إبليس الأبالسة، و أنّ ظلمة زريق قديمة مع نور عليّ لأنّ الظلمة عكس النور. 4
مشارق أنوار اليقين، ص335.
در حالی که هر کس اندک اطلاعی (در حد تورق مصادر نصيريه نه بيشتر) داشته باشد، خطای رجب برسی برايش آشکار میشود.
به نظر میرسد هر چند برخی از مصادر عمومی نصيريه مثل الهداية الکبری در اختيار رجب برسی بوده است، اما به علت اين که مصادر مهم و سری اين فرقه (مثل رساله رستباشيه) در اختيار او نبوده، و همچنين معاشرتی از نزديک با طائفه نصيريه نداشته، اطلاع چندانی از اين گروه و اعتقادات آنها ندارد. بنابراين برای مشابهت برخی از روايات کتاب مشارق با مصادر نصيريه بايد علتی ديگر را پيگيری نمود.
البته ممکن است اين خطاهای آشکار و واضحی که در کلمات رجب برسی نسبت به فرقه نصيريه ديده میشود به اصطلاح برای رد گم کردن باشد تا کسی او را متّهم به تأثير پذيری از نصيريه نکند، آن گونه که شيخ محمود شبستری وقتی میخواهد نسبت شاعری را از خود دور کند، بيتی با قافيه معيوب میسرايد:
همه دانند کاين کس در همه عمر
نکرده هيچ قصد گفتن شعر 5
گشن راز، بيت 49.
به هر حال اين امر نياز مند تأملی بيشتر است؛ والحمد لله رب العالمين
- بحار الأنوار، ج1، ص10.
- أمل الآمل، ج1، ص317.
- برای نمونه نک: مشارق أنوار اليقين، ص134 و147 و152 و153.
- مشارق أنوار اليقين، ص335.
- گشن راز، بيت 49.
يكشنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۷:۵۴
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .