لینک های روزانه
    آمار بازدید
    کتاب من لا يحضره الفقيه تأليف أبو جعفر محمّد بن علي بن حسين بن بابويه قمی معروف به شيخ صدوق (381 ق) يکی از چهار کتاب اصلی شيعه، در حديث است. نام اين کتاب بازگو کننده محتوای آن است، يعنی فقيهِ همراه، اما به نظرم منهج صدوق در اين کتاب را بايد از همين تعبير ساده فهميد. اين که صدوق در اين کتاب ـ بر خلاف ديگر آثارش ـ سند روايات را کوتاه می‌کند، اين که گاه فتاوای صدوق با روايات چنان درهم آميخته شده که تفکيک بين آنها سخت (و چه بسا ناممکن) می‌شود، اين که يک سوم روايات کتاب به صورت مرسل نقل می‌شود، و... همه از نام کتاب فهميده می‌شود.
    سوگمندانه ما در مورد اين کتاب ـ و البته بيشتر کتاب‌های حديثی مان ـ تحقيقی شايسته و بايسته نداريم، کاری که هم به منهج و سلوک صدوق در اين کتاب بپردازد، و هم خصائص (افتراقات و اشتراکات) آن را در قياس با ديگر کتب بيان کند. البته نکات سودمند و فراوانی در لابلای کتب حديث و رجالی ـ خصوصاً شرح کرامند روضة المتّقين تأليف محقّق گرانمايه مولی محمّد تقی مجلسی ـ پيدا می‌شود، اما صاحب همّتی می‌خواهد تا آستين بالا بزند و از ميان انبوه کتاب ها، اين نکات را بيابد، و با دقّت و تأمّل و صبر و حوصله، نکاتی را از دل کتاب من لا يحضره الفقيه استخراج کند، تا هم اين گنجينه روائی بهتر شناخته شود، و هم به سخنان بی پايه و نارروائی که حول کتاب و مؤلّف آن گفته می‌شود، پاسخ داده شود. بگذريم.
    مدّتهاست به صورت روزمره با کتاب من لا يحضره الفقيه محشورم، ولله الحمد. و اين توفيق اجباری، سبب شده نکات متعدّدی پيرامون اين کتاب يادداشت کنم. اميدوارم بتوانم اين نکات را در قالب يادداشت‌های پی در پی منتشر کنم، تا خدمتی باشد با تراث روائی مان؛ ان شاء الله. اين نگاشته، حاصل يکی از همين يادداشتهاست.
    شيخ طوسی در ابتدای مشيخه تهذيب الأحکام، و صريحتر از آن در ديباچه کتاب استبصار، عبارتی دارد به اين مضمون که او در کتاب تهذيب الأحکام درصدد نقل همه روايات فقهی شيعه بوده است، و روايتی را فروگذار نکرده است، مگر «نادر قليل و شاذّ يسير». به عبارت شيخ در ديباچه استبصار بنگريد: «أمّا بعد، فإنّي رأيت جماعة من أصحابنا لمّا نظروا في كتابنا الكبير الموسوم بتهذيب الأحكام و رأوا ما جمعنا فيه من الأخبار المتعلّقة بالحلال و الحرام و وجدوها مشتملة على أكثر ما يتعلّق بالفقه من أبواب الأحكام و أنّه لم يشذّ عنه في جميع أبوابه و كتبه ممّا ورد في أحاديث أصحابنا و كتبهم و أصولهم و مصنّفاتهم إلّا نادر قليل و شاذّ يسير، و أنّه يصلح أن يكون كتاباً مذخوراً يلجأ اليه المبتدي في تفقّهه، و المنتهي في تذكّره، و المتوسّط في تبحّره فإنّ كلّاً منهم ينال مطلبه و يبلغ بغيته». (الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج‏1، ص: 2. و نيز نک: تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، المشيخة، ص: 4).
    درباره اين عبارت، و باورمندی فقهاء به دلالت آن بر جامعيت کتاب تهذيب الأحکام در اوّلين يادداشتم در صفحه کاتبان با عنوان «کلّ الصيد في جوف الفرا؛ جامع انگاری کتاب تهذيب الأحکام» سخن گفته‌ام. اما جهت سخنم در اين يادداشت، بحث از متفرّدات روائی شيخ صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه، و عدم ذکر روايات متعدّد آن در کتاب تهذيب الأحکام است.
    شيخ طوسی در هنگام تأليف تهذيب الأحکام، کتاب من لا يحضره الفقيه را در اختيار داشته است، و روايات متعدّدی از آن هم نقل کرده است، از جمله زيارت جامعه کبيره. (تهذيب الأحكام، ج‏6، ص95، ح1. و نيز نک: تهذيب الأحكام، ج‏2، ص113، ح192؛ ج4، ص209، ح12) بلکه مرحوم مولی محمّد تقی مجلسی معتقد است در تمام مواردی که شيخ طوسی، سندش را به راوی در مشيخه ذکر نکرده است، آن را از کتاب من لا يحضره الفقيه اخذ کرده است (روضة المتقين، ج9، ص65)
    اما چرا شيخ طوسی روايات متعدّدی را که تنها صدوق نقل کرده است، در تهذيب الأحکام نياورده است؟ نه به نقل از صدوق و نه به نقل از مصدری ديگر. (برای نمونه نک: کتاب من لا يحضره الفقيه، حديث 1865؛ 1874؛ 1877؛ 1881؛ 1882؛ 1896؛ 1923؛ 1927؛ 1932؛ 1946)
    به نظر می‌رسد پاسخ به اين سؤال در گرو فهم منهج شيخ صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه است. شيخ صدوق اين کتاب را اوّلاً و بالذات به عنوان يک توضيح المسائل همراه تأليف کرده است، از اين رو تقطيعات متعدّد، اضافه کردن قيود توضيحی و يا فتوای خودش به روايت بدون هيچ گونه علامت، ترکيب دو روايت با هم و نقل آن به صورت يک روايت، و.... را روا می‌داند، و کسی هم از قدماء بر او خرده نمی‌گيرد، چرا که اين کتاب، کتاب فقه است نه يک کتاب روائی محض. از همين روست که شيخ طوسی در مواجهه با متفرّدات روائی صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه محتاطانه عمل می‌کند، چرا که قصد او جمع آوری روايات است، اما رواياتی که با فقه درآميخته است و متن آن روايات، با توجه به اقتضاءات يک کتاب فقهی، دچار تغيير (مثل تقطيع، ادراج، ترکيب، و....) شده جائی در اين کتاب ندارد.
    البته اين مسأله جای تأمّل بيشتری دارد، خصوصاً که در برخی از آثار شيخ طوسی می‌بينيم که او با توجه به مشغله‌های متعدّد، نتوانسته است ويرايش نهايی آن‌ها را ـ آن گونه که می‌خواسته ـ عرضه کند، و چه بسا اگر فرصت می‌يافت بسياری از اين روايات متفرّده کتاب من لا يحضره الفقيه را در تهذيب الأحکام می‌آورد؛ والعلم عند الله سبحانه وتعالی.

    شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۸:۵۹
    نظرات



    نمایش ایمیل به مخاطبین





    نمایش نظر در سایت