امام صادق (عليه السلام) در سال83 هـ تولد يافت، و در سال 114 هـ به امامت رسيد، و در سال 148 هـ شهيد شد. دوران امامت آن حضرت مصادف است بادوره ضعف و انقراض حکومت بنی اميه و سالهای آغازين حکومت عباسيان.
در نقلهای بسياری به حضور امام صادق (عليه السلام) در عراق اشاره شده است.
در اين باره در کتاب فرحة الغري نمونههای زيادی به چشم میخورد1. تعبير «حين قدم الحيرة»، «کنت مع أبي عبد الله... فمرّ بظهر الکوفة»، «في وقت ما قدم وهو في الحيرة»، «مضيت إلي الحيرة إلي جعفر بن محمّد»، «کنت مع أبي عبد الله بالحيرة»، «هو بالحيرة»، «حين قدم الحيرة» و ... (رک: فرحة الغري، باب ششم، و نيز کامل الزيارات و مزار مشهدي، بخش زيارت أمير المؤمنين عليه السلام)، «دخلت على أبي عبد الله (عليه السلام) بالكوفة»2، «لما قدم أبو عبد الله (عليه السلام) الكوفة في زمن أبي العباس»3 نشانگر حضوری غير از مسافرت است. خصوصاً اگر تعداد دفعاتی که امام صادق (عليه السلام) قبر امير المؤمنين (عليه السلام) را زيارت کردهاند بشماريم میبينيم تعداد دفعات زيارت بيش از آن است که بتوانيم آن را با يک مسافرت و زيارت در طول مسافرت تطبيق کنيم4. علاوه بر اين در برخی از مصادر به اقامت امام صادق (عليه السلام) در عراق تصريح شده است. از جمله شهرستانی مینويسد: «ثمّ دخل العراق و أقام بها مدّة»5 و يا طريحی در منتخب نوشته است: «و هو يومئذ مقيم بالکوفة».
کوفه پايگاه شيعيان و اصحاب خاص امام صادق(عليه السلام) و پدرشان ـ مثل زراره، جابر جعفى، محمّد بن مسلم، ابان بن تغلب و...ـ بود. از اين روست امام صادق(عليه السلام) هنگام ورود به کوفه با استقبال عظيم مردم مواجه شد. محمّد بن معروف هلالی6 مىگويد: به خاطر شدت ازدحام مردم نتوانستم خدمت آن حضرت شرفياب شوم تا اين که در روز چهارم ورود آن حضرت به کوفه، ايشان مرا در ميان جمعيت ديد و مرا به نزد خود فراخواند7.
اين نقل نجاشی در ترجمه حسن بن علی وشّاء نيز جالب توجه، و نشان دهنده فعاليت آزادانه امام صادق (عليه السلام) در شهر کوفه است: أخبرني ابن شاذان قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن يحيى عن سعد عن أحمد بن محمّد بن عيسى قال: خرجت إلى الكوفة في طلب الحديث، فلقيت بها الحسن بن عليّ الوشّاء، فسألته أن يخرج لي كتاب العلاء بن رزين القلاء و أبان بن عثمان الأحمر، فأخرجهما إليّ فقلت له: أحبّ أن تجيزهما لي، فقال لي: يا رحمك الله و ما عجلتك؟! اذهب فاكتبهما و اسمع من بعد، فقلت: لا آمن الحدثان، فقال: لو علمت أنّ هذا الحديث يكون له هذا الطلب لاستكثرت منه، فإنّي أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ كلّ يقول حدّثني جعفر بن محمّد8.
البته، زندگی امام صادق (عليه السلام) در حيره هميشه آزادانه نبوده است. سفاح در اواخر حکومتش، امام صادق(عليه السلام) را تحت نظر شديد قرار داد. ماجرای زير حکايت کننده اوضاع امام صادق (عليه السلام) در همين روزگار است.
يکى از شيعيان به حيره آمده بود تا پاسخ سوالى شرعى را از آنحضرت بپرسد، اما امام تحت نظر شديد بود. و او در مانده بود که از چه راهى نزد آن حضرت برود. ناگهان چشمش به خيار فروش پشمينه پوش افتاد. با مبلغى، همه خيارها را خريد و لباسش را امانت گرفت و بدين ترتيب نزد امام صادق (عليه السلام) رفت9.
نکته قابل توجه اين که سفرهاى امام صادق(عليه السلام) در آغاز دوره عباسيان است، آن هم در نزديکی مرکز عباسيان (حيره)10 ، يعنی در دروان اوج تحولات سياسى در اين منطقه، چنان که در نقلی آمده: «بالحيرة عند أبي العباس»، و إلا ايشان در زمان منصور هم سفری به عراق داشتند که اتفاقاً به اين سفر (که در حقيقت نوعی احضار است) هم در مصادر متعددی تصريحاتی شده است11.
در اين باره بايد بيشتر تحقيق شود چرا که گوشهای از حيات مغفول مانده امام صادق (عليه السلام) را برای ما بازگو میکند؛ والحمد لله ربّ العالمين12.
در نقلهای بسياری به حضور امام صادق (عليه السلام) در عراق اشاره شده است.
در اين باره در کتاب فرحة الغري نمونههای زيادی به چشم میخورد1
در بحار الأنوار، ج47، ص162 وما بعدش، باب «ما جرى بينه (ع) و بين المنصور و ولاته و سائر الخلفاء الغاصبين و الأمراء الجائرين و ذكر بعض أحوالهم» هم نمونههای خوبی قابل پيگيری است
المزار الكبير (ابن المشهدي)، ص 137؛ المزار (شهيد اول)، ص254. اين نمونه ونمونه بعدی را دوست گرامی ام آقای حجت الله کاظمينی به من نشان دادند.
كامل الزيارات، ص48، ح9؛ تهذيب الأحكام، ج6، ص 38، ح25
بسياری از روايات مربوط به أميرالمؤمنين و سيدالشهداء عليمها السلام و روايات بسيار در فضيلت زيارت آنها که ازامام صادق(عليه السلام) نقل شده، مربوط به همين دوران است. در اين باره مراجعه به کتاب کامل الزيارات وفرحة الغری بسيار راهشگاست.
الملل و النحل، ج1، ص194، چاپ دار المعرفة.
کوفه پايگاه شيعيان و اصحاب خاص امام صادق(عليه السلام) و پدرشان ـ مثل زراره، جابر جعفى، محمّد بن مسلم، ابان بن تغلب و...ـ بود. از اين روست امام صادق(عليه السلام) هنگام ورود به کوفه با استقبال عظيم مردم مواجه شد. محمّد بن معروف هلالی6
البته در ترجمه فرحة الغري به قلم علامه مجلسی «محمّد بن معروف بن هلال» ثبت شده است. فرحة الغري (ترجمه علامه مجلسى)، ص80. به نظر میرسد آنچه در متن آورديم صحيح تر است، و اين ضبط، با برخی ديگر از مصادر تأييد میشود. نک: الأصول الستة عشر، ص353؛ دلائل الإمامة، ص252، ح12؛ الثاقب في المناقب، ص158؛ رجال النجاشي، الرقم: 975.
نص عبارت اين است: أبو عبد الله محمّد بن عبد الله بن الحسين الجعفي و محمّد بن حسين بن غزال قالا: أملى علينا علي بن الحسين بن القاسم بن هارون بن إبراهيم بن سالم اليشكري من حفظه في بني هلال في حائط شمر بن ذي الجوشن و أخبرنا أنّ تلك الدار داره قال: سمعت محمّد بن معروف الهلالي و كان منزله في بني عبد القيس قال: مضيت إلى الحيرة إلى جعفر بن محمّد(ع)، فما كان لي فيه حيلة من كثرة الناس، فلمّا كان اليوم الرابع رآني فأدناني و تفرّق الناس عنه و مضى يريد قبر أمير المؤمنين(ع) فتبعته و كنت أسمع كلامه و أنا معه أمشي. فرحة الغري، ص59.
اين نقل نجاشی در ترجمه حسن بن علی وشّاء نيز جالب توجه، و نشان دهنده فعاليت آزادانه امام صادق (عليه السلام) در شهر کوفه است: أخبرني ابن شاذان قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن يحيى عن سعد عن أحمد بن محمّد بن عيسى قال: خرجت إلى الكوفة في طلب الحديث، فلقيت بها الحسن بن عليّ الوشّاء، فسألته أن يخرج لي كتاب العلاء بن رزين القلاء و أبان بن عثمان الأحمر، فأخرجهما إليّ فقلت له: أحبّ أن تجيزهما لي، فقال لي: يا رحمك الله و ما عجلتك؟! اذهب فاكتبهما و اسمع من بعد، فقلت: لا آمن الحدثان، فقال: لو علمت أنّ هذا الحديث يكون له هذا الطلب لاستكثرت منه، فإنّي أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ كلّ يقول حدّثني جعفر بن محمّد8
رجال النجاشي، رقم: 80.
البته، زندگی امام صادق (عليه السلام) در حيره هميشه آزادانه نبوده است. سفاح در اواخر حکومتش، امام صادق(عليه السلام) را تحت نظر شديد قرار داد. ماجرای زير حکايت کننده اوضاع امام صادق (عليه السلام) در همين روزگار است.
يکى از شيعيان به حيره آمده بود تا پاسخ سوالى شرعى را از آنحضرت بپرسد، اما امام تحت نظر شديد بود. و او در مانده بود که از چه راهى نزد آن حضرت برود. ناگهان چشمش به خيار فروش پشمينه پوش افتاد. با مبلغى، همه خيارها را خريد و لباسش را امانت گرفت و بدين ترتيب نزد امام صادق (عليه السلام) رفت9
نص نقل چنين است: أنّ هارون بن خارجة قال: كان رجل من أصحابنا طلّق امرأته ثلاثاً فسأل أصحابنا فقالوا: ليس بشيء. فقالت امرأته: لا أرضي حتّى تسأل أبا عبد الله (ع) و كان بالحيرة إذ ذاك أيّام أبي العبّاس. قال: فذهبت إلى الحيرة و لم أقدر على كلامه، إذ منع الخليفة الناس من الدخول على أبي عبد الله(ع)، و أنا أنظر كيف ألتمس لقاءه، فإذا سوادي عليه جبة صوف يبيع خياراً، فقلت له: بكم خيارك هذا كلّه؟ قال: بدرهم، فأعطيته درهماً و قلت له: أعطني جبتك هذه. فأخذتها و لبستها و ناديت من يشتري خياراً و دنوت منه، فإذا غلام من ناحية ينادي يا صاحب الخيار، فقال (ع) لي ـ لمّا دنوت منه ـ: ما أجود ما احتلت أيّ شيء حاجتك؟ قلت: إنّي ابتليت فطلّقت أهلي ثلاثاً في دفعة فسألت أصحابنا فقالوا: ليس بشيء، و إنّ المرأة قالت: لا أرضى حتّى تسأل أبا عبد الله (ع) فقال: ارجع إلى أهلك فليس عليك شيء. الخرائج و الجرائح، ج2، ص642.
نکته قابل توجه اين که سفرهاى امام صادق(عليه السلام) در آغاز دوره عباسيان است، آن هم در نزديکی مرکز عباسيان (حيره)10
سفاح اولين خليفه عبّاسى، شهر حيره (واقع در نزديکى کوفه) را پايتخت قرار داد.
برای نمونه نک: مقاتل الطالبين، ص 232؛ الكافي، ج6، ص445، ح3، عبارتی در اين مصدر قابل توجه است: «حملت أبا عبد الله (ع) الحملة الثانية إلى الكوفة و أبو جعفر المنصور بها فلمّا أشرف على الهاشمية مدينة أبي جعفر»؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص 635 و763؛ الإرشاد ، ج 2، ص 182؛ الکافي، ج 2، ص446؛ الأمالي (طوسى)، ص 461
در اين باره بايد بيشتر تحقيق شود چرا که گوشهای از حيات مغفول مانده امام صادق (عليه السلام) را برای ما بازگو میکند؛ والحمد لله ربّ العالمين12
چند سال پيش، و هنگام مطالعه کتاب تاريخ نگاری اسلامی (تأليف رابينسون، ترجمه آقای دکتر محسن الويری، انتشارات سمت)، حاشيهای از مترجم محترم، نظر مرا به خود جلب کرد. رابينسون در متن کتاب از حضور امام صادق عليه السلام در کوفه سخن گفته، اما جناب آقای دکتر الويری در حاشيه نوشتهاند: اين سخن درست نيست. امام صادق در مدينه میزيستند و جز برای مسافرت از مدينه خارج نشدند. کتاب تاريخ نگاری اسلامی، متن و پاورقی شما 3 ص39. اين يادداشت، در حقيقت برخی از شواهدی است که در اين مدت پيرامون اقامت امام صادق در عراق جمع آوری کردهام. اميدوارم بتوانم با تنظيم و ترتيب همه شواهدی که در اين مدت جمع آوری کردهام، مقالهای در اين باره بنويسم؛ إن شاء الله.
- در بحار الأنوار، ج47، ص162 وما بعدش، باب «ما جرى بينه (ع) و بين المنصور و ولاته و سائر الخلفاء الغاصبين و الأمراء الجائرين و ذكر بعض أحوالهم» هم نمونههای خوبی قابل پيگيری است
- المزار الكبير (ابن المشهدي)، ص 137؛ المزار (شهيد اول)، ص254. اين نمونه ونمونه بعدی را دوست گرامی ام آقای حجت الله کاظمينی به من نشان دادند.
- كامل الزيارات، ص48، ح9؛ تهذيب الأحكام، ج6، ص 38، ح25
- بسياری از روايات مربوط به أميرالمؤمنين و سيدالشهداء عليمها السلام و روايات بسيار در فضيلت زيارت آنها که ازامام صادق(عليه السلام) نقل شده، مربوط به همين دوران است. در اين باره مراجعه به کتاب کامل الزيارات وفرحة الغری بسيار راهشگاست.
- الملل و النحل، ج1، ص194، چاپ دار المعرفة.
- البته در ترجمه فرحة الغري به قلم علامه مجلسی «محمّد بن معروف بن هلال» ثبت شده است. فرحة الغري (ترجمه علامه مجلسى)، ص80. به نظر میرسد آنچه در متن آورديم صحيح تر است، و اين ضبط، با برخی ديگر از مصادر تأييد میشود. نک: الأصول الستة عشر، ص353؛ دلائل الإمامة، ص252، ح12؛ الثاقب في المناقب، ص158؛ رجال النجاشي، الرقم: 975.
- نص عبارت اين است: أبو عبد الله محمّد بن عبد الله بن الحسين الجعفي و محمّد بن حسين بن غزال قالا: أملى علينا علي بن الحسين بن القاسم بن هارون بن إبراهيم بن سالم اليشكري من حفظه في بني هلال في حائط شمر بن ذي الجوشن و أخبرنا أنّ تلك الدار داره قال: سمعت محمّد بن معروف الهلالي و كان منزله في بني عبد القيس قال: مضيت إلى الحيرة إلى جعفر بن محمّد(ع)، فما كان لي فيه حيلة من كثرة الناس، فلمّا كان اليوم الرابع رآني فأدناني و تفرّق الناس عنه و مضى يريد قبر أمير المؤمنين(ع) فتبعته و كنت أسمع كلامه و أنا معه أمشي. فرحة الغري، ص59.
- رجال النجاشي، رقم: 80.
- نص نقل چنين است: أنّ هارون بن خارجة قال: كان رجل من أصحابنا طلّق امرأته ثلاثاً فسأل أصحابنا فقالوا: ليس بشيء. فقالت امرأته: لا أرضي حتّى تسأل أبا عبد الله (ع) و كان بالحيرة إذ ذاك أيّام أبي العبّاس. قال: فذهبت إلى الحيرة و لم أقدر على كلامه، إذ منع الخليفة الناس من الدخول على أبي عبد الله(ع)، و أنا أنظر كيف ألتمس لقاءه، فإذا سوادي عليه جبة صوف يبيع خياراً، فقلت له: بكم خيارك هذا كلّه؟ قال: بدرهم، فأعطيته درهماً و قلت له: أعطني جبتك هذه. فأخذتها و لبستها و ناديت من يشتري خياراً و دنوت منه، فإذا غلام من ناحية ينادي يا صاحب الخيار، فقال (ع) لي ـ لمّا دنوت منه ـ: ما أجود ما احتلت أيّ شيء حاجتك؟ قلت: إنّي ابتليت فطلّقت أهلي ثلاثاً في دفعة فسألت أصحابنا فقالوا: ليس بشيء، و إنّ المرأة قالت: لا أرضى حتّى تسأل أبا عبد الله (ع) فقال: ارجع إلى أهلك فليس عليك شيء. الخرائج و الجرائح، ج2، ص642.
- سفاح اولين خليفه عبّاسى، شهر حيره (واقع در نزديکى کوفه) را پايتخت قرار داد.
- برای نمونه نک: مقاتل الطالبين، ص 232؛ الكافي، ج6، ص445، ح3، عبارتی در اين مصدر قابل توجه است: «حملت أبا عبد الله (ع) الحملة الثانية إلى الكوفة و أبو جعفر المنصور بها فلمّا أشرف على الهاشمية مدينة أبي جعفر»؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص 635 و763؛ الإرشاد ، ج 2، ص 182؛ الکافي، ج 2، ص446؛ الأمالي (طوسى)، ص 461
- چند سال پيش، و هنگام مطالعه کتاب تاريخ نگاری اسلامی (تأليف رابينسون، ترجمه آقای دکتر محسن الويری، انتشارات سمت)، حاشيهای از مترجم محترم، نظر مرا به خود جلب کرد. رابينسون در متن کتاب از حضور امام صادق عليه السلام در کوفه سخن گفته، اما جناب آقای دکتر الويری در حاشيه نوشتهاند: اين سخن درست نيست. امام صادق در مدينه میزيستند و جز برای مسافرت از مدينه خارج نشدند. کتاب تاريخ نگاری اسلامی، متن و پاورقی شما 3 ص39. اين يادداشت، در حقيقت برخی از شواهدی است که در اين مدت پيرامون اقامت امام صادق در عراق جمع آوری کردهام. اميدوارم بتوانم با تنظيم و ترتيب همه شواهدی که در اين مدت جمع آوری کردهام، مقالهای در اين باره بنويسم؛ إن شاء الله.
يكشنبه ۲۱ دي ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۳۸
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .